چرا مدیترانه مجدداً پس از چند قرن برای ترکیه اهمیت یافت؟

محمدعلی دستمالی


کسانی که دستی بر آتش مطالعات ترکیه شناسی و پیگیری اخبار تحولات سیاسی ترکیه دارند، شاهد این هستند که در چند ماه اخیر، هیچگاه، هیچ موضوعی به اندازه تحولات مرتبط با شرق مدیترانه، در رسانه ها، محافل سیاسی و سخنرانی های سیاستمداران این کشور، تا این اندازه برجسته نشده است.

گویی در ترکیه، همه چیز و حتی پرداختن به خطرات شیوع کرونا و چند و چون مبارزه با آن به کلی تعطیل شده و بحث بر سر شرق مدیترانه، به خوراک شب و روز این کشور تبدیل شده است.

هدف گذاری تیم اردوغان برای تحقق اهدافی که در شرق مدیترانه دنبال می کند، بر دیگر مسائل مهم ترکیه تا حد مشهودی سایه انداخته و شواهد نشان دهنده این است که اصرار بر تقویت و تثبیت جایگاه ترکیه در شرق مدیترانه، چنان هدف مهم و چندجانبه ای است که می تواند مسیر سیاست خارجی ترکیه را به کلی تغییر داده و دولت اردوغان را در شرایط نوینی قرار دهد.

لذا پرداختن به چنین موضوعی با این حجم از بسامد خبری و بمباران اطلاعاتی و رسانه ای، پیش از هر چیز، 2 سوال مهم را به ذهن ما متبادر می سازد:

1.چرا مدیترانه تا این اندازه برای ترکیه و دولت اردوغان مهم است؟

2.چرا قبلاً به این موضوع پرداخته نمی شد؟ مگر سیاستمداران و نظامیان ترکیه، اطلاعات جغرافیایی روشنی از موقعیت کشورشان نداشتند و به تازگی متوجه شده اند که در شرق مدیترانه سهم دارند!؟ 

پاسخ به هر دو سوال مهم است و این نوشته می کوشد تا به شکلی اجمالی و روشن، پاسخی در خور،  به دست دهد و روشن کند که میزان اثرگذاری این تحول سیاسی – نظامی جدید بر موقعیت ترکیه در منطقه و جهان چیست و دستاوردها و پیامدهای آن، چه خواهد بود.

برای درک عینی و روشن ابعاد مهم پرونده اهداف ترکیه در شرق مدیترانه، ابتدا باید در یک حد اجمالی و کوتاه مدیترانه را شناخت و سپس موقعیت ترکیه در این گسترده آبی مهم جهان را ارزیابی کرد.

به این نقشه بنگریم:

نقشه جغرافیایی دریای مدیترانه
نقشه جغرافیا دریای مدیترانه

دریای مدیترانه(mediterranean sea)، صرفاً یک گستره جغرافیایی آبی نیست و در طول تاریخ، یک حوزه تمدنی و تجاری بسیار مهم و در همان حال، حوزه رقابت سیاسی و نظامی بوده است.

نام دریای میانه از آن جهت بر مدیترانه اطلاق شده که میان اروپا، آفریقا و آسیا واقع شده و موقعیت بسیار خاص و منحصر به فردی دارد. در ادبیات جغرافیایی و جغرافیای سیاسی جهان، از مدیترانه با این اسامی نیز یاد شده است: بحر روم، بحر ابیض  یا دریای سپید، دریای فلسطین، دریای بزرگ و دریای مغرب.

مدیترانه از سمت غرب و از طریق جبل الطارق در حد فاصل دو کشور اروپایی و آفریقایی اسپانیا و مراکش، به اقیانوس اطلس وصل می شود و بر اساس آمارهای جهانی، نیمی از تجارت جهانی از این کانال می گذرد.

در سمت شمال شرقی نیز از طریق ترکیه و داردانل، به مارمارا و دریای سیاه وصل شده و در پایین، یعنی در جنوب شرقی نیز با کانال 192 کیلومتری سوئز، از مصر گذشته و به دریای سرخ وصل می شود تا بخش مهمی از درآمد ارزی مصر، وابسته به برکت مدیترانه باشد.

مدیترانه از لحاظ کشتیرانی و ترابری دریایی از مهم‌ترین دریاهای جهان به‌شمار می‌رود. وسعت این دریا 2٬500٬000 کیلومتر مربع است. (یک و نیم برابر کل مساحت ایران). کشورهای کرانه‌ای دریای مدیترانه به ترتیب الفبا عبارتند از: آلبانی، اسپانیا، اسلوونی، الجزایر، ایتالیا، بوسنی و هرزگووین، ترکیه، تونس، سوریه، صربستان، مونتنگرو، فرانسه، فلسطین و سرزمین اشغالی، قبرس، کرواسی، لبنان، لیبی، مالت، مصر، مراکش و یونان.

توجه به نقشه، نشان می دهد که ترکیه در شرق مدیترانه، در ارتباط تنگاتنگ با موضوعاتی همچون نفوذ جدی بر بخش ترک نشین قبرس، اختلاف با یونان بر سر تملک جزایر متعدد، اختلاف با مصر و توافق دریایی با لیبی و همچنین ارتباط تجاری با اروپا، آفریقا و غرب مدیترانه، این حوزه را مهم و حیاتی تلقی می کند و یادآور گستره قلمرو تاریخی دوران عثمانیان در  آسیا، اروپا و آفریقا است و این حوزه جغرافیایی و تمدنی، برای ترکیه غریبه نیست. 

اما بازگردیم به سوال دوم: اگر بر اساس تحلیل جغرافیای سیاسی نقشه فوق، این دریا، برای ترکیه چنین اهمیت و جایگاهی دارد، تیم اردوغان تا حالا کجا بود و حتی دولت های پیش از اردوغان نیز، چرا به اندازه کافی به قدرتمند شدن در این حوزه آبی بها نمی دادند و چند دهه 2 صبر کردند تا مفهوم حماسی و نظامی «سرزمینِ آبی» (ماوی وطن) در سال 2006 میلادی و توسط دریادارهای ارتش ترکیه خلق شد؟  

پاسخ از این قرار است:

1.فهم اهمیت دریا و حکمرانی بر قلمروهای آبی، بخشی از توانمندی سیاسی و نظامی امپراطوری عثمانی هم بوده و نه تنها در مارمارا، دریای سیاه، اژه و مدیترانه، بلکه در حوزه های دیگر نیز تحرک دریایی فراوانی داشته و امپراطوری عثمانی دارای وزیر دریایی (بحریه ناظری) بوده و به ویژه در سده هجدهم، کشتی هایی که به دستور عبدالحمید دوم ساخته شده اند، در نوع خود، از بهترین های روزگار بوده اند.

اما در دهه های پایانی قرن هجدهم، کشتی های بزرگ عثمانی نظیر خداوندگار، کوزوو و ارتوغرول، رفته رفته فرسوده شدند و اروپایی ها نیز تمایل نداشتند که دانش و فن آوری خود را در اختیار عثمانی بگذارند.

در سال 1887 میلادی، پادشاه عثمانی عبدالحمید ثانی دستور داد که هیاتی از دیپلمات های ترک، در پاسخ به سفر فرستادگان امپراطور میجی به استانبول، به ژاپن سفر کنند. او شخصاً اصرار کرد که کشتی ارتوغرول با ابعاد 80 در 16 متر به این سفر فرستاده شود و با توپ های دریایی و تزئینات خود، جلب توجه کند.

فرماندهان اعلام کردند که این کشتی مستهلک شده و اعزام آن به صلاح نیست. اما پادشاه بر خواسته خود پافشاری کرد. این کشتی فرسوده، که پس  از یازده  ماه به بندر یوکوهامای ژاپن رسید، در راه بازگشت دچار طوفان شد و بر اثر فرسودگی، به گونه ای در هم شکست که  از مجموع 610 سرنشین آن، تنها 50 نفر نجات یافتند و بقیه جان خود را از دست دادند.

بنابراین، موضوع دانش و صنعت و مشکل جدی در حوزه فن آوری صنایع دریایی و کشتی سازی و عدم تمایل دربار عثمانی به انقلاب صنعتی و به موازات آن، خصومت کشورهای اروپایی با خلافت عثمانی و اشتیاق به محصور کردن عثمانی در خشکی و نهایتاً دریای سیاه و اژه، موجب آن شد که ترکیه در مدیترانه، مداوماً در پسرفت و عقب نشینی باشد.

مصطفی کمال آتاتورک موسس نظام جمهوری و نیروی دریایی نوین ترکیه

2.مصطفی کمال موسس نظام جمهوری ترکیه که بعدها لقب آتاتورک یا پدر ترک ها را برای خود برگزید، در چندین نوبت، به اهمیت موضوع مدیترانه یا به قول خودش «آک دنیز» اشاره کرده و از فرماندهان نظامی و رجال سیاسی خواسته که به فکر قدرتمند شدن در این حوزه باشند اما واقعیت این است که رویدادهای پس از جنگ جهانی اول در دوران حیات آتاتورک و رویدادهای پس از جنگ جهانی دوم در دوران جانشین او عصمت اینونو و شرایط کلی سیاسی و اقتصادی ترکیه، مانع از آن شد که این کشور در حوزه مدیترانه، صاحب قدرت و تجهیزات قابل توجهی شود. 

3.در مقاطع بعد از آتاتورک و اینونو و در نیمه دوم قرن بیستم، ترکیه به طور مداوم، درگیر مشکلات داخلی بوده است. به گونه ای که چندین کودتای نظامی، مشکلات اقتصادی بسیار جدی، جنگ طولانی مدت و پرهزینه با پ.ک.ک و شکاف های فکری و سیاسی جدی بین نظامیان و رجال سیاسی، مجموعاً شرایطی فراهم آورد که ترکیه به اصطلاح، آن قدر سمن داشته باشد که یاسمن مدیترانه را از یاد ببرد! 

4.حزب عدالت و توسعه در سالیان نخست به قدرت رسیدن، مبنای خود را بر چنین اهدافی گذاشته بود: بازگرداندن محافظه کاران اسلامگرا از حاشیه به متن جامعه، مبارزه با فقر و فساد، به نمایش گذاشتن دولت کارآمد و خدمت گذار، ارتقای ظرفیت های دیپلماسی و سیاست خارجی ترکیه بر اساس موازنه و بها دادن به سیاست بازار آزاد و نگرش لیبرالیستی در سیاست و اقتصاد.

در چنین فضایی، اردوغان و یاران او، هنوز  به شدت از نظامیان، دادستان ها و امنیتی ها می ترسیدند و طبیعتاً نمی توانستند قدم در راه ارتقای قدرت دفاعی و دریایی بگذارند. 

5.دریادار جاهد یایجی، مغز متفکر نیروی دریایی ترکیه و مسلط بر حقوق بین الملل دریاها و جغرافیای سیاسی و برخی دیگر از همرزمان او نظیر جم گوردنیز، با انتشار چندین مقاله و کتاب از سال 2006 میلادی به بعد، به طرح موضوع اهمیت وطن آبی و قلمرو دریایی پرداختند.

اما بنا به دلایلی که ذکر آنها در این یادداشت کوتاه نمی گنجد، همگی به اتهام تلاش برای کودتا، سر از زندان درآوردند! اما بعدها مشخص شد، قضات و دادستان هایی که آنان را به زندان فرستاده اند، طراحان ایده تغییر رژیم در اتاق کودتای فتح الله گولن بوده اند که در سال 2016 میلادی، ترکیه را تا لبه پرتگاه بردند. بنابراین، پس از کودتای 2016 میلادی و اخراج بیش از 150 ژنرال و دریادار بود که اردوغان و رفقای او، توانستند بالاخره به نظامیان اعتماد کنند و سراغ پرونده حساس ماوی وطن یا سرزمین آبی بروند. 

6.توافق امنیتی – دریایی ترکیه با دولت وفاق ملی لیبی و همچنین تمرکز بر اهمیت ابعاد مختلف سیاسی- اقتصادی پرونده قبرس جنوبی، دولت اردوغان را به طور فعال و پویا، وارد حوزه مدیترانه کرد.

7.آخرین و شاید مهم ترین دلیلی که اردوغان و تیم او را شیفته و شیدای موضوع مدیترانه کرده، تلاش برای دسترسی به منابع طبیعی مدیترانه از یک سو و تلاش برای تبدیل این حوزه به میدان ترانزیت گاز به اروپا، از سوی دیگر است. 

نظر به اهمیت موارد فوق، می توان چنین پیش بینی کرد که ترکیه در ماه های آتی، رفته رفته، در حوزه های مهمی همچون عراق و سوریه، از شدت و حدت اقدامات خود بکاهد و بخش مهمی از توان خود را بر حوزه مدیترانه متمرکز کند.

بنابراین می توان گفت، تلاش برای تثبیت جایگاه و تبدیل شدن به یک قدرت پابرجا و اثرگذار در دریای مدیترانه، به هدف استراتژیک و حیاتی ترکیه تبدیل شده و این موضوع، نه تنها بر سیاست و اقتصاد ترکیه، بلکه بر سرنوشت حزب عدالت و توسعه نیز اثر خواهد گذاشت. اما قطعاً، تحقق اهداف تیم اردوغان در دریای مدیترانه، آسان و سهل الوصول نیست و آنکارا در این مسیر، عرق ها خواهد ریخت و هزینه ها خواهد داد تا بتواند به نتیجه دلخواه و مطلوب خود برسد.


کارشناس مسائل سیاسی ترکیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *