مریم میرزایی
زر، مازندران، گیلان، کاسپی، بحرالقزوین، کاسپین، جرجان یا گرگان، هیرکان و… یک حوضچه و بیشمار لقب، شاید درستترین تعریف از دریاچهای باشد که آن را دریا میخوانند. پهنه آبی ۳۷۱ هزار کیلومتری، با حجم آب ۷۸ هزار و ۲۰۰ کیلومترمکعب، که هم بزرگترین دریاچه جهان است و هم کوچکترین دریای خودکفای زمین.
این دریاچه در طول تاریخ نامهای بسیاری داشته؛ با یک جستوجوی ساده میتوان به دهها اسم با منابع مختلف رسید که دریای شمالی ایران را خطاب قرار میدهند. نامهایی که از روم، یونان و ایران باستان به یادگار ماندهاند. گفته میشود در منابع یونانی و رومی از دریایی که ما اینروزها به آن خزر میگوییم، با اسمهایی همچون دریای کاسپی، هیرکانی و آلبانیا یاد شده و در منابع لاتین هم این دریای پُراسم، نامهایی همچون کاسپیوم ماره، هورکانویم ماره، آلبانیوم ماره، سکوتیکوم ماره داشته است. ماره (mare) در این اسامی به معنای دریاست. به عبارتی، در زبان لاتین هم از این دریاچه با عنوان دریا یاد شده است.
در دریای خزر چندین جزیره و شبهجزیره وجود دارد که تنها یک جزیره آن متعلق به ایران است و در جنوب شرقیِ خزر واقع شده است؛ آشوراده، اغورجه، چالآب، پیراللهی، چچن، گیل و ژانبای، تعدادی از جزایر این دریا هستند.
این پهنه آبی در گذشتههای کمی دور تنها یک مالک داشت و آنطور که تاریخنویسان میگویند، با وجود حملههایی که از سوی اقوام مختلف به حواشی آن شده بوده، همواره تحت مالکیت و حاکمیت ایرانیها بوده، اما الان پنج مالک دارد و دهها چالش.
یکی از چالشها، چالش نام این دریاچه است. بسیاری عنوان خزر را لایق این دریاچه نمیدانند و معتقدند خزرها قومی بودهاند که سالها به مرزهای ایران و حاشیه خزر حمله کردهاند و نباید نام این قوم مهاجم بر روی دریایی باشد که از دیرباز ایرانی بوده است. برخی دریای مازندران و برخی دیگر هم عنوان جهانی آن ـــ دریای کاسپین ـــ را برازنده میدانند.
دیگر چالشی که این دریاچه با آن روبهرو است و نگرانیهای بسیاری درباره آینده این پهنه آبی با خود همراه کرده، چالشهای زیستمحیطی است؛ چالشهایی که هنر دست انسانها و تغییرات اقلیمی است! البته نباید فراموش کرد که تغییرات اقلیمی، در مقابل سهم انسانها در پدیدآمدن شرایط کنونی برای خزر، سهم چشمگیری ندارد.
انسانها، در طول سالها، انواع آلودگی اعم از فاضلاب انسانی، صنعتی و کشاورزی و آلودگیهای نفتی را وارد خزر کردهاند. به این بارِ آلودگی باید آلودگی زبالههای تلنبارشده در سواحل خزر را هم اضافه کرد که آهستهآهسته، به طرق گوناگون به دریا راه پیدا میکنند.
آلودگی و کاهش تراز آب چند سالی است که به نگرانی جدی این پهنه آبی تبدیل شده و حتی پیشبینیها، آینده بزرگترین دریاچه جهان را چیزی شبیه سرگذشت دریاچههای آرال و ارومیه میبینند. هرچند، این پیشبینی مورد تایید تمام کارشناسان این حوزه نیست و آنها از نوسانات تراز آب خزر بهعنوان یک رسم همیشگی در این دریا یاد میکنند، اما نگرانی، سهم همسایههای خزر، بهخصوص کسانی است که پسرفت آب را در سواحل خود به چشم میبینند.
کمترین تراز آب خزر در یکصد سال اخیر، در سال ۱۹۷۹ میلادی ثبت شده است. پس از آن، تراز آب رفتهرفته افزایش یافته و در سال ۱۹۹۵ به بالاترین سطح رسیده بود؛ اما این اوج نیز گذرا بود و کاهش تراز آب از همین سال، یعنی از حدود ۲۵ سال پیش، شروع شده بود. حالا، مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر، موسسه تحقیقات آب، در گزارشی اعلام کرده که سطح آب دریای خزر در سال ۲۰۱۹ میلادی با کاهش ۱۳ سانتیمتری نسبت به سال ۲۰۱۸، برابر با منفی ۱۸/۲۷ متر شده و به پایینترین سطح در سه دهه اخیر رسیده است.
کاهش تراز آب، هم برای محیط زیست خزر پیامدهای منفی داشته و هم برای تاسیساتی که انسانها در راستای بهرهبرداری از این دریاچه ایجاد کردهاند. کاهش تراز آب میتواند باعث ازدسترفتن تالابهای خزر شود؛ اتفاقی که طی سالهای اخیر در دیگر تالابهای کشورمان تجربهاش کردهایم و اکنون تالابهایی همچون انزلی، گمیشان، میانکاله و… در معرض تجربهی تلخ دیگری از ایندست قرار دارند.
هرچند برخی کارشناسان محیط زیست معتقدند که نمیتوان برای دریای خزر پیشبینی بلندمدتی ارائه کرد، اما محققان ناسا هشدار میدهند که با ادامه روند کنونی برداشت آب از رودخانههای تامینکننده آب خزر و کاهش آورد این رودخانهها، بخش شمالی خزر تا ۷۵ سال دیگر خشک خواهد شد.
اگر قرار باشد عوامل کاهش تراز آب خزر بررسی شود، انگشت اتهام به سمت رودخانه ولگا و کاهش آورد آن به خزر میچرخد. ولگا سهمی ۸۰ درصدی در تامین آب خزر دارد و بسیاری از کارشناسان محیط زیست معتقدند که کاهش بارش در حوضه آبریز رودخانه ولگا و افزایش برداشت آب از این رودخانه باعث کاهش ورود آب به دریای خزر شده است.
تبخیر و افزایش دما در این پهنه آبی، دومین عامل کاهش تراز آب خزر نام گرفته است. میانگین دمای سطح این دریا در سال گذشته میلادی حدود ۲/۰ درجه سانتیگراد افزایش یافته و بالارفتن دمای هوا در این منطقه باعث شده تا سالانه یک متر از آب خزر تبخیر شود.
این دریاچهی هزاراسم باقیماندهی یک اقیانوس قدیمی است؛ اقیانوسی که دیگر روی نقشه جغرافیا نامی از آن دیده نمیشود و تنها بازمانده از آن، اکنون به نقطه اتصال پنج کشوری تبدیل شده که آن را احاطه کردهاند و بر سر بهرهبرداری بیشتر از منابع مختلف آن با یکدیگر رقابت میکنند؛ رقابت سنگینی که باعث افزایش آلودگی نفتی در این دریا شده و حالا خزر را پس از خلیج فارس به دومین دریای آلوده کشور تبدیل کرده است.