به گزارش مارینپرس، نام خانوادگی پیرمرد سیستانی و کل طایفهاش، «صیادی» است. میگوید چون همه از این راه زندگی خود را میگذراندهاند. آن یکی میگوید جد اندر جد کشاورز بودیم و آن روزها لقب سیستان، «انبار غله ایران» بود.
حالا قایقها در دشت وسیع بیابانی که روزی بستر تالاب هامون بود، رها شدهاند. مردم دهها روستا حتی آب آشامیدنی ندارند، چه به رسد به کشاورزی.
«احمد»، یکی از اهالی روستای «گله بچه» در حاشیه تالاب خشکیده هامون میگوید کارش شده است شمردن در و پنجرههای گِل گرفته خانههایی که ساکنانش رفتهاند؛ مردمانی که روزگاری ۱۲ هزار تن ماهی در سال صید و لبنیات و غلات مناطق دیگر ایران را تامین میکردند.
«یحیی حازم اسپندیار»، کارشناس آبهای مرزی میگوید: «سیستان در مدیریت منابع آب، یکی از حوزههای مهم در جهان باستان و قرون وسطا به شمار میرود و حداقل دو هزار و ۸۰۰ سال قبل در این منطقه بندهای آبگردان پیشرفتهای احداث شده و سیستم آبیاری توسعهیافتهای بر هیرمند حاکم بوده است.»
اما تصاویر ماهیان تفتیده بر بستر داغ و خشک هامون و روستاهای متروک و رها شده را که نگاه میکنی، تصور میکنی انگار او درباره جایی غیر از سیستان امروز صحبت میکند.
یحیی حازم اسپندیار در مقالهای که درباره تاریخچه مدیریت آب در سیستان نوشته، آورده است: «در دوره اسلام، بیشترین بندهای انحرافی و ذخیرهای در سیستان و وادی هیرمند احداث شدند که مهارت و توانمندی سیستانیان را در فن مدیریت آب نشان میدهند.»
اما امروز، دست کم در این سوی مرز و در سیستان ایران، تصاویری که از زیست بوم پیرامون هیرمند و هامون میبینیم، خشکیدگی، ریزگرد، روستاهایی در محاصره شنهای روان و دشت وسیعی است که زمانی به آن تالاب هامون میگفتند.
خشکیدگی این تالاب که از دو دهه پیش آغاز شد، در سالهای گذشته بارها به اخبار راه پیدا کرده است. هر از چند گاهی هم خبری درباره احیای آن منتشر شده است تا این که در روزهای گذشته مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست از آماده شدن «برنامه مدیریت زیست بومی تالاب هامون» خبر داد. او گفت مجامع بینالمللی، از جمله اتحادیه اروپا حدود ۱۰ میلیون یورو برای اجرای این برنامه به ایران کمک خواهند کرد.
بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران
دریاچه هامون اگر خشک نباشد و حقآبه آن برسد، بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران، هفتمین تالاب بینالمللی جهان و یکی از ذخیرهگاههای زیست کره در کشور است.
تالاب بینالمللی هامون در شمال استان سیستان و بلوچستان، از سه دریاچه کوچک «هامون پوزک»، «هامون سابوری» و «هامون هیرمند» تشکیل شده است که در زمان فراوانی آب به هم میپیوندند و دریاچه مشترک هامون بین افغانستان و ایران را تشکیل میدهند.
وسعت دریاچه هامون در زمان پرآبی، پنج هزار و ۶۶۰ کیلومترمربع است که از این سطح، سه هزار و ۸۲۰ کیلومترمربع متعلق به ایران و بقیه متعلق به افغانستان است. این دریاچه وابسته به رودخانه هیرمند است و این وابستگی باعث شده است تا هرگونه نوسانات در میزان آب آن، مشکلاتی را برای کل سیستم به وجود آورد.
این دریاچه و رودخانه هیرمند نقشی اساطیری در نوشتههای زرتشتی و ایران باستان دارند. تالاب هامون در ایران طی دو دهه گذشته در پی خشکسالی و نرسیدن حقآبه آن، خشک شد و تنها بهار امسال پس از بارندگی بسیار زیاد و برداشتن موانع ورود آب سیلابها، برای چند ماه پرآب گشت.
روزگار سپری شده دریاچهای که دیگر نیست
واقعیت این است که چون آب تالاب هامون از هیرمند و چند رودخانه دیگر که از افغانستان جاری میشوند میرسد، تا صحبت خشکیدگی تالاب هامون میشود، انگشت اتهام به سوی همسایه شرقی نشانه میرود. مسوولان ایرانی تا چندی پیش مدام از مقامهای افغانستان میخواستند که حقآبه هامون را که طبق توافق سال ۱۳۵۱ دو کشور، ۸۲۰ میلیون متر مکعب در سال است، بدهد. آنها هم تکرار میکردند که حقآبه هامون را کم نکردهاند و میدهند. اما بحث حقآبه تنها یکی از دلایل احتمالی خشکیدگی تالاب است و مسایل دیگری نیز مطرح است.
«فرزانه بذرپور»، کارشناس هیدروپولیتیک که در مورد مساله تامین آب تالاب هامون و مشکلات آب سیستان و بلوچستان تحقیق کرده است، میگوید اختلاف بر سر رسیدن حقآبه به هامون از افغانستان ناشی از نبود سیستمهای ارزیابی دقیق و مکانیسمهای سنجش ورود آب در گذرگاههای مرز دو کشور است.
او البته توضیح میدهد که حتی اگر سهم حقآبه ۸۲۰ میلیون متر مکعبی دریاچه هامون اختصاص یابد، تا شیوه مصرف کشاورزی و صنعتی در منطقه تغییر نکند، آبی به هامون نمیرسد و همه آن مصرف میشود.
این چیزی است که «مسعود باقرزاده کریمی»، مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست هم روز اعلام کمک ۱۰ میلیون یورویی اتحادیه اروپا برای احیای تالاب هامون به آن اشاره کرد. او گفت حقآبه هامون فقط برای آب شرب و کشاورزی مصرف شده است.
فرزانه بذرپور میگوید احیای تالاب هامون صرفا بحث حقآبه نیست، بحث مدیریت کلیت حوزه آبریز است: «احیای تالاب به واسطه تغییر معیشت مردم محلی امکان پذیراست. به این معنی که اگر قرار است کشاورزی سیستان و بلوچستان به همین ترتیبی که امروز است ادامه پیدا کند، اساسا آن میزان از حقآبهای که از افغانستان دریافت میشود، جوابگوی معیشت کشاورزی را نمیدهد و به طور طبیعی به تالاب هامون هم نمیرسد.»
به این ترتیب، مسوولان ایران در دهههای اخیر در حالی که آسمان نیز باران خود را از این منطقه دریغ میکرد، حقآبه تالاب هامون را به لولههای آب آشامیدنی و کشاورزی سنتی سپردند که بسیار بیشتر از شیوههای مدرن آب مصرف میکنند.
از سوی دیگر، نیروهای مرزبانی و امنیتی برای کنترل رفت و آمد مرزی، در محدوده تالاب ۵۰ دایک(خاکریز) ایجاد کردهاند که به گفته مسوولان محلی، مانع روان شدن آب به داخل تالاب میشوند. آبگیری تالاب از سیلاب بهار امسال با گشودن یکی از این خاکریزهای امنیتی امکانپذیر شد.
یحیی حازم اسپندیار هم علاوه بر خشکسالی، توسعه زیرساختهای آبی در افغانستان و ایران را که موجب برداشت بیشتر از آب هیرمند میشود، از دلایل خشک شدن هامون میداند.
روستاهای متروکه و مهاجران آواره
خشک شدن هامون تقریبا همه شرایط زیست در منطقه را از بین برد، به طوری که «روزنامه شرق» چند سال پیش در گزارشی از متروکه شدن ۳۰۰ روستا به دلیل از بین رفتن مشاغل وابسته به تالاب و قرار گرفتن در معرض شنهای روان و ریزگرد خبر داد.
فرماندار وقت زابل در آن گزارش گفته بود اقتصاد ۷۰ درصد مردم سیستان از طریق کشاورزی، دامپروری، صیادی، گردشگری و صنایع دستی، به تالاب هامون وابسته بود و با خشک شدن این تالاب، بسیاری از این مردم ناچار به مهاجرت شدهاند.
«خبرگزاری مهر» نیز سال ۱۳۹۶ موضوع مهاجرت هاموننشینان را سوژه عکاسی کرد و گزارشی تصویری از بلایی که خشک شدن هامون بر سر روستاهای آن منطقه آورده است، منتشر کرد.
بعد از خشک شدن تالاب، بیماری سل نیز در این منطقه به شکل بسیار زیادی شایع شد که دلیل آن، وقوع ریزگردهای همیشگی از بستر خشکشده تالاب بود. ریزگردها از کف دریاچه بلند شده و به گوش و حلق و بینی مردم میروند و به غیر از بیماری سل، موجب افزایش بیماریهای گوش و حلقوبینی شدهاند.
«حمیدرضا میرزاده»، روزنامهنگار و فعال محیط زیست گفته بود طبق آمار شیلات، خشک شدن هامون موجب بیکاری حدود ۱۲ هزار صیاد در منطقه شده است.
به گفته او، زمانی از سیستان به عنوان انبارغله ایران نام برده میشد: «ولی امروزه متاسفانه به دلیل خشکشدن بخش بزرگی از هامون، بسیاری از کشاورزان و ماهیگیران اطراف این دریاچه برای یافتن منبع درآمد، مجبور به کوچ به شهرهای بزرگتر شدهاند.»
یکی از نشانههای گویای تاثیر مستقیم تالاب هامون بر وضعیت اقتصادی اجتماعی منطقه، در پرآبی ناگهانی تالاب در بهار امسال دیده شد. تنها در چند ماه تصاویر قایق سواری، عبور دامها از میان نیزارها، ماهیگیری و شادی اهالی در شبکههای اجتماعی دیده میشد. اما با خشکیدگی دوباره تالاب در میانه تابستان امسال، این بار تصاویر غمبار ماهیهای تلف شده در بستر دریاچه و افق یک دست خشک و بیآب و علف تالاب صفحات اجتماعی را پر کردند.
چاره ۱۰ میلیون یورویی
اما واقعا برنامه مدیریت زیست بومی تالاب هامون که قرار است به کمک بودجه ۱۰ میلیون یورویی طی پنج سال اختصاص یابد، میتواند این تالاب را احیا کند؟ فرزانه بذرپور میگوید این بودجه در مرحله اول صرف لایروبی و البته تغییر معیشت مردم محلی خواهد شد تا به این ترتیب از تقاضای آبی حوزه صنعتی و کشاورزی منطقه کاسته شود .
بر اساس اعلام سازمان حفاظت محیط زیست، مهمترین مسالهای که در طرح احیای هامون مورد بررسی قرار گرفته، این است که چه قدر میتوان از وابستگیهای معیشتی به تالاب هامون و مصرف آب در حوزه آبخیز این تالاب کاست. در واقع، در این طرح که با همکاری برنامه توسعه سازمان ملل متحد در ایران اجرا میشود، هدف اصلی احیای تالاب با مشارکت جوامع محلی، کاهش مصرف آب و تعریف مشاغلی است که هم معیشت مردم را تامین کند و هم آب تالاب را هدر ندهد.
فرزانه بذرپور معتقد است اجرای این پروژه نیازمند همکاریهای نزدیکتری بین ایران و افغانستان است تا ایران بتواند ۸۲۰ میلیون متر مکعبی را که طبق قرارداد هیرمند به ایران تعلق دارد، به طور کامل دریافت کند.
او میگوید: «این که این میزان آب وارد ایران میشود یا نه، نیازمند یک سنجش دقیق در گذرگاههای ورودی آب به ایران است چون مکانیزمهای کنترل یا دقیق نیستند یا دو کشور نسبت به آن اتفاق نظر ندارند.»
به گفته او، ساخت و سازها و پروژههای توسعهای که در بالادست هامون در افغانستان انجام میشوند، موجب کاهش ورود آب به هامون شدهاند: «از سوی دیگر، افغانها آب را یک کالا میبینند و انتظار دارند که ایران در ازای دریافت چنین حقآبهای، با توجه به اهمیتی که برای منطقه سیستان و بلوچستان و احیای تالاب هامون دارد، یک سری امتیازات در حوزه اقتصادی و اجتماعی به افغانها بدهد.»
راه حل سوم: آب بخریم
جدای همه اقداماتی که در برنامه احیای تالاب هامون قرار است اجرا شود، فرزانه بذرپور به موضوع کلانتری هم اشاره دارد و آن نیاز شدید سیستان و بلوچستان به آب است. به گفته او، نیاز منطقه سیستان به آب حدود یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون مترمکعب در سال است.
میگوید: «علاوه بر این، منطقه بلوچستان نیز به شدت با کمبود آب مواجه است. در این بین، دولت ایران دو راهکار گرانقیمت را مدنظر دارد؛ انتقال آب از دریای عمان که با هزینه شیرین کردن آب، بسیار گران تمام میشود و استخراج آب ژرف که آن هم شیوهای گران است و پیامدهای منفی زیست محیطی دارد و یا خرید آب از افغانستان.»
این کارشناس هیدروپولیتیک تاکید میکند: «دولت ایران باید به طور جدی با دولت افغانستان وارد مذاکره خرید آب شود و این کشور را با دادن امتیازات اقتصادی، مثلا امتیازاتی در بندر چابهار که افغانستان مایل به مشارکت در آن است، ترغیب کند که به قیمت مورد نظر ایران، حدود ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب بیشتر از حقآبه هامون از طریق آب هیرمند به ایران بفروشد.»
بذرپور میگوید: «خرید آب بر اساس محاسبات من، به قیمت هر مترمکعب ۵۰ سنت یا اندکی بیشتر امکانپذیر خواهد بود و در عوض، ایران به قیمتی ارزانتر به آب شیرین مورد نیاز خود دست خواهد یافت و آب مورد نیاز منطقه و تالاب هامون تامین خواهد شد.»
او تاکید میکند که خسارت خشک ماندن هامون از هزینه خرید آب احتمالا بیشتر است: «چرا که ریزگردهای آلوده بستر خشک دریاچه، زندگی را برای ساکنان منطقه دشوار کردهاند و به مرور منطقه را به محلی متروک و بیسکنه تبدیل میکنند.»
فرزانه بذرپور با تاکید بر این که همه این اقدامات مستلزم کنترل و مدیریت تقاضای آب در منطقه است، میگوید: «اگر برنامه مدیریتی یکپارچهای همزمان بر آورد آب و کنترل تقاضای آن انجام شود، به واسطه این که این یک پروژه بینالمللی است و دولت ایران هم موظف است برای بودجهای که دریافت میکند گزارش مرتبی را به سازمان ملل بدهد، میتوان به سرانجام این برنامه امیدوار بود.»