به گزارش مارینپرس، سردار علی فدوی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور در یک برنامه تلویزیونی به گفتگو درباره مسائل مختلف پرداخت.
سردار علی فدوی از افراد شاخص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند؛ متولد ۱۳۴۰ در اردستان استان اصفهان. سال ۵۹ به ستاد جنگهای نامنظم و نیروهای شهید چمران پیوست و از نیروهای اطلاعات و عملیات ستاد جنگهای نامنظم بوده است. سال ۶۰ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. باز هم در حیطه اطلاعات و عملیات فعالیت کرد و بعد به قرارگاه نوح رفت و مسئول اطلاعات و عملیات قرارگاه نوح شد و سال ۶۴ با تشکیل نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسماً وارد نیروی دریایی سپاه پاسداران شد و تقریباً تا سال ۹۷ به صورت مداوم مسئولیتهای مختلف در نیروی دریایی سپاه پاسداران داشت.
بعد از آن به عنوان معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انتخاب شد و الان یکی از مهمترین مسئولیتها را در سپاه برعهده دارد.سال ۶۰ قبل از این که به سپاه پاسداران بپیوندد، مدتی معاون اجرائی شبکه دو تلویزیون آن زمان بود.
الان یکی از مواردی که بحث میشود و آمریکاییها در هفته اخیر تلاش کردند مکانیسم ماشه را عملیاتی کنند تا از توان دفاعی ایران جلوگیری کنند، به خصوص که مسئله آنها مسئله منطقهای و موشکی است. الان چقدر جلو رفته ایم؟ آخرین آزمایشی که انجام دادیم فکر میکنم ۴۰۰-۳۰۰ کیلومتر اضافه کردیم.
برای ما مسئله مسافت و اینها موضوعیت ندارد؛ برای ما دستور مقام معظم رهبری درباره برد موشک ۲ هزار کیلومتر مطرح است. ما بر اساس این دو هزار کیلومتر همه موضوعات را تنظیم کرده ایم و هر دستور دیگری باشد، همه لازمههای آن فراهم میشود؛ اصلیترین لازمهاش آدم است.
برخی گمان میکردند بعد از شهادت سردار طهرانی مقدم خیلی عقب میافتیم.
نه، مهم نیست چه موضوعاتی مطرح است. چندین سال پیش آقا فرمودند درباره دقت موشکی کار کنید. موشکی که میزنید برای کشتار جمعی نیست؛ بلکه هدفزن است مثل این که تک تیرانداز بخواهد تیری بزند، باید اینچنین موشک بخورد. چه موشکی باشد؟ موشکی که برد آن ۲ هزار تا باشد، سرموشکی هزار و ۵۰۰ کیلوگرم است و مثلا این ۶ متر مربع هدف است. الان موشکهای ما در این وضعیت هستند.
در همه زمینهها اینچنین است. در موضوع دریایی هنوز در سال ۱۳۹۹ شمسی یا ۲۰۲۰ میلادی در هیچ نیروی دریایی در دنیا سرعتهای بالاتر از ۳۵ نات معنا و مفهومی جاری و ساری ندارد.
ما الان در ۸۰ نات هستیم.
من دو سال و یک ماه است که از نیروی دریایی بیرون آمده ام. من در نیروی دریایی که بودم شناور موشکانداز با ۹۲ نات سرعت را در فورس ۳.۴ دریا تست کردیم. یعنی ۱۷۶ کیلومتر سرعت! این دریا است. در اتوبان زمین صاف است، در دریا موج در اختیار کسی نیست و به زودی به ۱۰۰ نات میرسیم. طراحی، ساخت، مواد اولیه، موشک، سیستمهای کنترل آتش و ارتباطی همگی ایرانی است.
میگویند امریکاییها به خصوص ناوهای آنها از این شناورهای ما خیلی وحشت دارند. درست است؟
بحث این طولانی میشود، ولی چون مطرح کردید بیان میکنم. نیروی دریایی سپاه در حالی که حکم ما برای شهریور سال ۶۴ است که نیروهای زمینی، دریایی و هوایی در سپاه تشکیل شود. آن زمان قرارگاه نوح بودیم. یک مطلبی پیش آمد، میدانید بعد از عملیات بیت المقدس که قبل از آن چندین عملیات بود تا عراقیها را بیرون کردیم، از بیتالمقدس تا عملیات والفجر ۸ که نزدیک ۴ سال طول کشید تحلیلی ایجاد شد و روی این تحلیل بیشتر آمریکاییها و غربیها تاکید میکردند که این جنگ غالب و مغلوب ندارد.
وقتی عملیات والفجر ۸ انجام شد که خود غربیها میگویند توسط نیروهای جوان سپاه و بسیج که طبق روالهای معمول دنیا عملیات نمیکنند. هنوز هم در دنیا کسی جرات ندارد آنچنان عملیات کند. این عملیات یک تلقی در دنیا درست کرد که این چه توانمندی است که توانسته این عملیاتی که هیچ کسی در دنیا قادر به انجام آن نیست، انجام دهد. اروند رودخانه عجیبی است؛ خود عملیات والفجر ۸ و اجرای آن برنامه دو ساعته را میطلبد. این عملیات این مسئله را در دنیا تثبیت کرد که این جنگ غالب و مغلوب دارد.
یعنی آن تحلیل را زیر سوال برد.
نه تنها این تحلیل را زیرسوال برد، بلکه دنیا و مخصوصاً آمریکاییها را مطمئن کرد که غالب و مغلوب وجود دارد. این دقیقا زمانی است که آمریکا مستقیماً وارد جنگ شد و ظرف مدت چند ماه تعداد ناوهایشان را به ۸۶ فروند ناو جنگی رساندند. الان چند ناو جنگی در خلیج فارس است؟ الان ۲۰ و چند ناو جنگی است! آن زمان ۸۶ ناو جنگی آوردند.
در همین شرایط بخاطر همین تغییر استراتزیک ایجاد شده که امریکاییها خود وارد جنگ شدند، صادرات نفت ما به زیر ۱۰۰ هزار بشکه رسید. این وضعیت نامطلوبی بود. آن زمان ما همه کالاها را وارد میکردیم. همه این کالاها را با کشتی وارد میکردیم. همه نفتی که صادر میکردیم میزدند، همه واردات ما را میزدند. عراقیها به دستور آمریکاییها میزدند. منطقه عملیات را در شمال خلیج فارس تا تنگه هرمز گسترش دادند.
تا آن زمان هم نیروی دریایی سپاه در دریا نبود. روز هشتم اسفند سال ۶۵ در اوج عملیات کربلای ۵ در شلمچه، جلسهای تشکیل شد و آقای هاشمی گفت بررسی کنید که میتوانید وارد خلیج فارس شوید.
میدانید اولین عملیات نیروی دریایی سپاه در آبهای خلیج فارس در چه تاریخی انجام شد؟ در اول فروردین سال ۶۶؛ یعنی ۲۰ روز بعد عملیات انجام شد و بلافاصله تا زمان قطعنامه ادامه پیدا کرد. بیش از ۱۴۰ عملیات دریایی، بیش از ۱۸ عملیات موشکی ساحل به دریا، بیش از ۵ عملیات ویژه که هنوز نمیتوانیم درباره ابعاد آن عملیات صحبت کنیم، انجام شد.
ما آمریکاییها را در سال ۶۶ و ۶۷ به خاک مذلت نشاندیم. همه مردم سال گذشته را به یاد دارند که یک هواپیمای بدون سرنشین خیلی پیشرفته آمریکایی را رزمندگان هوافضای سپاه در منطقه شرقی تنگه هرمز مورد اصابت قرار دادند و سقوط کرد. آمریکاییها در دهه ۷۰ از ایران به دادگاه لاهه شکایت کردند. اصل لایحه ۱۶۰ یا ۲۶۰ صفحه بود، خیلی دقیق به یاد ندارم. ۱۰ هزار صفحه پیوست دارد. در اینجا با عکس و نقشه و تصویرهای رنگی مدعی شدند که نیروی دریایی سپاه این همه کار با ما کرده است که بعد ما سکوی آنها را زدیم. این را خبیثانه گفتند.
چون شروع با آنها بود، ولی ما این طوری پای کار رفتیم. مدعی شدند ناو «ساموئل بی رابرتز» یک میلیارد دلاری آمریکا، هلی کوپترهای ما، هواپیمای ما، کشتیهای بیشمار پشتیبانی ما را زده اند؛ همه اینها را لیست کردند. این بلاها سر آمریکاییها آمد.
با همین شناورهای تندرو؟
نه این شناورهایی که الان داریم، آن زمان شناور تندرو نبود. ما شناور برای کجا ساخته بودیم؟ برای اینکه عملیات والفجر ۸ را انجام دهیم و از این سوی رودخانه به سوی دیگر آن برویم.
نه در دریا و خلیج فارس!
برای کربلای ۳ ساخته بودیم؛ ۲۴ کیلومتر از ساحل این سکوها فاصله داشت. برای بدر و خیبر این شناورها را ساخته بودیم، برای آبهای هور که مانند آبهای استخر است. در دریای خلیج فارس که ۲۵۰ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و چند صد کیلومتر عرض دارد، هزار و خردهای کیلومتر طول دارد، موجهای بسیار بزرگی در اثر بادهایی که وجود دارد، تولید میشود، ولی با همین شناورها رفتیم؛
و آن توانمندی که آن زمان داشتید شاید نسبت به الان قابل قیاس نبود.
اصلاً به حساب نمیآمد. ما هیچ سلاح دریایی، موشک، اژدر، توپ دریایی، سیستم الکترونیک در دریا نداشتیم. سیستم الکترونیک در دریا خیلی مهم است؛ هیچ سیستم جنگ الکترونیک نداشتیم. همه اینها برقرار است در حالی که همه ایرانی است.
گفته بودید اطلاعاتی که آمریکاییها از توان دریایی ایران دارند، اطلاعات کمی است و آنها زمانی متوجه قدرت واقعی ما میشوند که یا شناورهای آنها غرق شده یا دچار وضع وخیمی شده است.
آمریکاییها فکر میکردند ما شناور تندرو داریم. وقتی شناور حرکت میکرد ۲۰ نات سرعت داشت. یعنی سرعت امریکایی از سرعت شناور ما بیشتر بود. از تاکتیک استفاده میکردیم از عهده ما برنمی آمد. در همین قضیه سرعت ۲۰ نات، بیش از ۹۰ نات! موشک را در سال ۶۶ نمیفهمیدیم؛ آنهم روی شناور. موشک ۱۰۰ کیلومتری داریم. وقتی دشمن این را میشنود احساس مرگ میکند.
قایق تندرویی که در ۱۰۰ کیلومتری است شناور امریکایی هیچ اقدامی علیه آن نمیتواند انجام دهد. نه خود ناو، نه هواپیمایی که پشت ناو است، ولی او میتواند موشک بزند.
اشارهای به سال ۶۵ داشتید که آمریکا تحلیل کرد غالب این جنگ عراق نیست، الان هم تحلیل این چنینی میکنند که آمریکاییها به خصوص در حوزه منطقهای کم آوردند و کارهایی میکنند و برخی میگویند این کارها نمایشی است و برخی میگویند اینها عمقهایی دارد که بعداً مشخص میشود. همین پیمانهایی که امارات و بحرین و احتمالاً عربستان با اسرائیل دارند. با این پیمانها اسرائیل را نزدیکهای آبی ما میکنند تا بتوانند کارهایی انجام دهند. این شدنی است؟
در دهه ۸۰ باور آمریکاییها شد که ما به قدرت بعد از بازدارندگی دست یافته ایم. قدرت بعد از بازدارندگی چیست؟ یعنی طرف مقابل باید دنبال توان بازدارنده در مقابل شما باشد. این جمله وزیر دفاع آمریکا است، آخرین وزیر دفاع آمریکا در دولت اوباما که کارتر بود؛ یعنی ما در مرحله سوم هستیم. کشورهای کمی هستند که قدرت دفاعی از خودشان دارند، تعداد کمتری هم قدرت بازدارنده دارند، معدود کشور هستند که در مرحله سوم قرار بگیرند و خداوند به وعده خودش عمل کرده و دشمنان ما باور دارند که ما در مرحله سوم هستیم.
گفته بودید در خلیج فارس همه کشتیهای خارجی که رد میشوند را مجبور کردید به فارسی صحبت کنند؟
یک روزی در دهه ۹۰، گفتیم اینجا خلیج فارس است و چرا باید انگلیسی حرف بزنید، در خلیج فارس باید فارسی صحبت شود. گفتیم این را میگوییم و ابلاغیه هم نبود. در نیروی دریایی به مرکز کنترل که دائم با آمریکاییها ارتباط برقرار میکردند، گفتیم اینجا خلیج فارس است و از این به بعد باید فارسی صحبت کنید. از آن به بعد آمریکاییها و بعدا غیرآمریکاییها فارسی زبان در ناوهای خود دارند. ایرانی نیستند، یعنی فارسی زبان هستند یعنی آمریکاییها مانند بلبل فارسی حرف میزنند.
همین الان هم اینطور است؟
همین الان هم اینطور است. البته به طور ۱۰۰ درصد این کار را نکردیم، چون اگر به صورت ۱۰۰ درصدی این کار را میکردیم، بچههای ما انگلیسی را رها میکردند. (میخندد)
برای اینکه توانمندی انگلیسی نیروها از بین نرود! (میخندد)
بله. نیروهای ما باید مسلط به زبان انگلیسی باشند و به این دلیل گفته شد گاهی انگلیسی صحبت کنند و گاهی فارسی صحبت کنید، ولی غالباً فارسی باشد که این برادر پاسدار ما آقای زنگویی از منطقه دوم نیروی دریایی سپاه روزی که خدمت آقا بودیم، من معرفی کردم. گفتم کسی که با آمریکاییها صحبت میکرد ایشان بود که به زبان انگلیسی، هندی و بقیه مسلط است. آقا نگاهی کرد و گفت خدا را شکر فقط صدای آقای زنگویی را شنیدند و اگر ایشان را میدیدند زهره ترک میشدند. (خنده میهمان و مجری). آن خنده در عکسها سر همین موضوع است.
آقای زنگویی بسیار مسلط صحبت کرد و بلافاصله بیشترین چیزی که بیان میکنند میگویند چشم! این ناو هواپیمابر آمریکا هست که خود را ابرقدرت دنیا میداند.
شما اشاره کردید پنج جا در زمان فرماندهی نیروی دریایی سپاه با آمریکایی ها، انگلیسیها و یکبار با استرالیاییها مواجه شدید. هر کدام را خیلی مختصر توضیح دهید.
اولاً اینها یک روالی داشته اند و دارند، ۶ کشور به مثابه یک کشور و ائتلافی عمل میکنند. چه کشورهایی هستند؟ همواره به فرماندهی شیطان بزرگ، امریکا، عمل میکنند. آمریکا، کانادا، نیوزلند، انگلیسی ها، فرانسوی ها، استرالیا بودند که به مثابه یک نیرو بودند. اینها در خلیج فارس مستقر شدند و عراق را ظالمانه اشغال کردند، در عراق مستقر بودند.
به لحاظ روال، اروندرود نصف برای ما و نصف دیگر برای عراق است. خط تالوگ که پائینترین نقطه عمق رودخانه قرار میگیرد و تقسیم میشود. آمریکاییها میخواستند از اروند به عراق بروند، این اولین بار بود. بچههای ما در دریا بودند و دو قایق را دیدند و طرف آمریکاییها رفتند. این در دهانههای اروند بود یعنی در دریا و طرفهای سکوی الامیه بود. وقتی رسیدند، دیدند دستهای اینها بالاست، بچهها اینها را گرفتند و به اروند آوردند. پایگاه اروند نیروی دریایی سپاه که همان قصه باعث شد سربازان خودشان را خراب کنند.
این اولین بار و برای آمریکاییها بود. دفعه اول رویارویی با انگلیسها زمان دولت اصلاحات بود و من جانشین بودم. به من زنگ زدند که انگلیسیها را گرفتیم. به بچهها گفتم غذایی که اینها میفهمند چه غذایی است را پیدا کنید و به اینها بدهید، چون امریکاییها و انگلیسیها به خودشان و سربازان خود دروغ میگویند. مثلاً میگویند ایرانیها سر شما را میبرند و میکشند. این دروغ است. این دروغ بر سربازان اثر دارد. برای همین میترسیدند.
یکی از مدیران کل وزارت خارجه به علاوه نفر دوم سفارت انگلیس به ماهشهر آمدند؛ این نفر دوم سفارت انگلیس یک دو سه دقیقه توانست ظاهر خود را حفظ کند. ۱۶ بار تلفنی صحبت کرد؛ در تلفن سومی که به او شد حالت طبیعی خود را از دست داد و مانند مادری که بچه او مرده است در گوشهای مینشست و التماس میکرد که اجازه دهید ما یک خبر ۵ ثانیهای از BBC پخش کنیم که نفر دوم سفارت انگلیس در تهران نیروهای انگلیسی را دیده است.
گفتم از اول تا آخر هیچ یک من را ندیده اند، ولی گفتم به او بگویید اگر این خبر در BBC پخش شود، یعنی خبر دروغ پخش شود، العالم و المنار اینجا هستند و فوری تکذیب میکنند. این دفعه اول بود. دفعه دوم هم انگلیسیها بودند…
که در مجموع دفعه سوم میشود.
بله. زمان دولت آقای احمدی نژاد بود. گفتند ببرید مرز شلمچه تحویل بدهید. گفتم شلمچه کجاست؟ گفتند شلمچه عراق منظور است. گفتم شلمچه عراق چه ربطی به انگلیس دارد؟ گفت ما عراق را گرفته ایم. گفتیم بیخود گرفته اید، اگر اشغال کردید اشتباه کردید. ما این را قبول نداریم. گفتند چطور باید منتقل شوند؟ گفتم باید هواپیما باید مستقیم از تهران برای انگلیس بگیرید. بالاخره خبر کردند و با هواپیما به کشور دیگر بردند و از آنجا به انگلیس رفتند.
دفعه اول انگلیسیها در دولت اصلاحات بود که صفر تا صد این امر دست خودمان بود. تحویل سفارت شد دست خودمان بود. دفعه دومی که دولت احمدی نژاد بود اول تحویل ستاد سپاه دادیم و آنجا هم تحویل دولت دادند که ماجرای کت و شلوار هاکوپیان و اینها پیش آمد. این خیلی خوب نبود که با هیئت دولت ملاقات آنها رفتند. اینها مشتی سرباز بودند که تخلف کرده بودند؛ حالا تخلف به عمد یا به سهو. اشتباه کرده بودند و دستگیر شدند.
دفعه بعدی هم آمریکاییها بودند.
دفعه بعدی روزی بود که میخواستند اعلام برجام کنند، بود. آن زمان عنایت خاص خداوند بود. آن روز در بندر عباس مراسمی داشتیم. هواپیمای آبنشین بخش .. حمایت کرده و ساخته بود. معاون علم و فناوری دولت، آقای ستاری، درگیر قضیه بود و حمایت کرده بود. وقتی برنامه جدا شد از قبل برنامه داشتیم که به بوشهر برویم. من در ماشین آقای رزمجو نشستم و تلفن زنگ زد. فرمانده جزیره فارسی به آقای رزم جو میگوید دو قایق نزدیک فارسی هستند و باید چه کار کنیم؟
من گفتم ببینید قایق برای کی است. ۵۰۰ متر تا یک کیلومتر بیشتر از فرودگاه نرفته بودیم. خبر دادند آمریکایی بودند و آنها را گرفتیم. دو شناور از توپ ۲۰ میلیمتر و … داشتند. وقتی اسلحه آنها را روی میز گذاشتیم وحشت بود.
هلی کوپترها تحرک کردند؟
اصلاً تا ساعتها نفهمیدند دو قایق آنها چه شد. از مکالمات دو شناور ما فهمیدند اینها اسیر شده اند. بیعقلی کردند به لحاظ اینکه تصور ابرقدرتی میکنند. چند حرکت کردند مثلاً ۱۸ هواپیمای اف ۱۸ از روی ناو هواپیمابر بلند کردند. ناو هواپیمابر آمریکایی ۴۰ مایلی جزیره بود. هواپیمای اف ۱۸ را بلند کردند و حرکاتی روی جزیره انجام دادند. ۱۸ هواپیمای اف ۱۸ بود که من این جمله را از آقای ظریف شنیدم که میگفت من داشتم با جان کری صحبت میکردم و او با تندی نهیب میزد که این چه احمقی بود که هواپیما را روی جزیره برده است.
ما هم سریع به سامانههای موشکی ساحل به دریا و بچههای شناور در دریا دستور آمادهباش دادیم. نیم ساعت اول که اینها روداری کردند، بلافاصله یک پیامی را نوشتم و برای آنها خوانده شد.
چه مطلبی را نوشتید؟
نوشتم اگر کوچکترین حرکتی کنند، همه شما در معرض اصابت سامانه ما هستید و حتماً شما را میزنیم. خدا مقرر کرد که آنها سریع تمکین کردند و دائم دنبال میکردند که این اسرا آزاد شوند. دستورالعمل در اسلام دارید که وقتی اسیر گرفتید باید طبق آن عمل کنید. این بچهها را داخل اتاقی برده بودند که خوب بود، ولی یکسری ساختمان جدید ساختیم و گفتیم حتماً داخل اتاقهای جدید ببرید.
مثلا یک خانم ۲۰ ساله بود که ابتدای عمرش است، اول تجربههای کاری اوست. مشخص است او میترسد. در دنیا یک نفر در عالم دیده اید یک نیرو گرفتار ما شده کسی سر او را ببرد؟ این خانم تنها بود و گفتیم این خانم را تنهایی بازجویی نکنند و یک نفر از آنها نیز همراه این خانم باشد که نترسند. به اینها گفتیم اینها پاسدار هستند و اولین موضوعشان دین است. همه زن و بچه دار هستند. نگران نباشید.