۱۲۹ سال از تشکیل جمهوری آذربایجان میگذرد، کشوری که تا پیش از عهدنامههای گلستان و ترکمانچای در سالهای ۱۱۹۲ و ۱۲۰۶ شمسی بخشی از سرزمین ایران محسوب میشد.
اگرچه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل کشورهای ارمنستان، آذربایجان و ترکمنستان تهدید بروز درگیری نظامی ایران و شوروی را از میان برداشت اما همواره سبب بروز بحرانهای سیاسی و امنیتی جدید برای ایران شد.
جمهوری اسلامی در سالهای ۱۳۶۷ الی ۱۳۷۳ با اعزام نیرو به منطقه قرهباغ نقش مهمی در کمکرسانی به نیروهای نظامی ارتش آذربایجان در جنگ با ارمنستان ایفا کرد. اما پس از تغییر در ساختار قدرت آذربایجان، این کشور به یکی از دشمنان منطقهای ایران تبدیل شد. تهدید بروز جنگ با آذربایجان در سال ۱۳۸۰ شمسی و با درگیری نظامی این دو کشور در دریای کاسپین نمایان شد و تا به امروز وجود دارد.
به دنبال آغاز تهاجم زمینی و هوایی آذربایجان به منطقه آرتساخ یا قرهباغ در تاریخ ۶ مهرماه ۱۳۹۹، بار دیگر این کشور به همراه مهمترین حامی منطقهایاش دست به اقداماتی زده است که امنیتی ملی ایران را به خطر انداخته است. از به پرواز درآوردن پهپادهای رزمی و شناسایی و نقض حریم هوایی ایران در استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی که در چند مورد سامانههای پدافندی تور ام-۱ سپاه پاسداران موفق به ساقط کردنشان شدند تا میزبانی از هزاران مزدور که بسیاری از آنها از اعضای سابق گروه تروریستی احرارالشام هستند برای شرکت در جنگ علیه ارمنستان.
خطر نیروی دریایی آذربایجان در سالهای دهه ۷۰ شمسی
به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال چند جمهوری سابق این کشور در حاشیه دریای کاسپین، سهم ایران از آبهای سرزمینی این دریا کاهش یافت و به دنبال مذاکراتی که در سال ۱۳۷۵ میان کشورهای حاشیه این دریا صورت گرفت، این سهم از ۵۰ درصد به ۲۰ درصد کاهش یافت. ۳۰ درصد کاهش یافته از سهم ایران به کشورهای ترکمنستان و آذربایجان تعلق گرفت که البته این امر برای جمهوری آذربایجان راضیکننده نبود زیرا شامل مناطقی که میادین نفتی «آراز»، «آراو» و «شرق» قرار داشتند، نمیشد.
به دلیل سیاست عدم تقابل دریایی مستقیم ایران و شوروی سابق که از زمان حکومت پهلوی در جریان بود، نیروی دریایی ارتش ایران فاقد قدرت تهاجمی در دریای کاسپین بود.
تنها شناور سنگین ایران در آبهای کاسپین کشتی تفریحی ۶۰۰ تنی شهسوار بود که از سال ۱۳۱۶ شمسی به خدمت نیروی دریایی ارتش در آمده بود. این کشتی که جهت آموزش دانشجویان دانشکده افسری نیروی دریایی در نوشهر استفاده میشد در کنار چند شناور لایروب و یدککش و مینروب و همچنین چند قایق کوچک مستقر در بندر انزلی تنها دارایی نیروی دریایی ارتش در این منطقه از ایران بود.
سرانجام به دنبال فروپاشی شوروی سابق و به ارث رسیدن کشتیها و شناورهای جنگی ناوگان کاسپین نیروی دریایی شوروی سابق به کشورهای حاشیه کاسپین و ورودشان به خدمت نیروهای دریاییشان و همچنین به دلیل برتری رزمی نیروی دریایی تازه تأسیس آذربایجان بر نیروی دریایی ارتش در دریای کاسپین، در سال ۱۳۷۳ به پیشنهاد فرماندهان نیروی دریایی ارتش، مقامات جمهوری اسلامی تصمیم به تشکیل ناوگان شمال نیروی دریایی ارتش را گرفتند.
مسئولیت تشکیل ناوگان بر عهده فرمانده سابق هوادریا (هواپیمایی نیروی دریایی ارتش)، دریادار دوم مقصود نیکپیام قرار گرفت. در همان سال، نیروی دریایی ارتش با اعزام تفنگداران دریایی از جنوب کشور به این منطقه، رزمایشی به اسم «میرزا کوچک خان» جهت قدرتنمایی به کشورهای حاشیه دریای کاسپین برگزار کرد.
در همان سال کار بازسازی شناور یک کشتی ۶۰۰ تنی شهسوار توسط صنایع کشتیسازی شهید تمجیدی بندرانزلی آغاز شد. این کار شش سال به طول انجامید و سرانجام این شناور تبدیل به یک ناوچه موشکانداز ۵۸۰ تنی مجهز به دو پرتابگر موشک ضد کشتی سی ۸۰۲ در عقب ناو و شش لوله پرتاب اژدرافکن در دو لانچر سه تایی، یک تیربار دوشکا و یک توپ ۲۰ میلیمتری گردید. به آن کد ۸۰۲ تعلق یافت درحالیکه نام آن از سال ۱۳۵۷ از شهسوار به حمزه تغییر یافته بود.
تعرض به حریم آبی ایران در سال ۱۳۷۹
در سال ۱۳۷۱ نیروی دریایی آذربایجان یک زیردریایی کوچک غیرمسلح و ۱۵ ناو، ناوچه، کشتی و شناور جنگی از نیروی دریایی شوروی به ارث برد که شامل یک فروند ناو پاسور (محافظ) کلاس پِتیا به نام باکیلی، یک شناور موشکانداز اوزا۲، تنها شناور موشکانداز اوزا پروژه ۲۰۵ ام مجهز به موشکهای ضد کشتی پی-۱۵ ام، یک قایق گشتی کلاس ژوک، دو مینروب ساحلی (پروژه ۱۲۶۵۰)، دو کشتی مینروب آبهای عمیق (پروژه ۱۲۵۸)، چهار شناور آبیخاکی کلاس پلنکنی و یک شناور تحقیقاتی به اسم رزونانس بود.
این درحالی بود که نیروی دریایی ارتش ایران تنها یک کشتی غیرعملیاتی، یک مینروب، یک قایق گشتی و چند قایق کوچک در دریای کاسپین در اختیار داشت و علت آن بود که شوروی سابق اجازه ورود شناورهای جنگی خریداریشده از سوی ایران را از مسیر رودخانههای خود نمیداد.
با وجود آنکه، ناو شهسوار نیروی دریای ارتش به شناور موشکانداز حمزه تبدیل شد، اما باز هم توان رزمی نیروی دریایی ارتش از نیروی دریایی آذربایجان در سال ۱۳۷۹ شمسی بسیار کمتر بود و به همین دلیل، در آن سال، نیروی دریایی این کشور طی یک عملیات دریایی که از منطقه آستارا آغاز شد بویهها یا علائم نشاندهنده حریم آبی ایران را بدون نگرانی از برخورد نظامی از آب برداشته و بویههای خود را در فاصله بسیار کمی از سواحل ایران قرار داد و حریم آبی ایران در این منطقه را به کمتر از نصف کاهش داد.
در جواب به این اقدام، نیروی دریایی ارتش گروهی از تکاوران خود از بندرعباس به بندرانزلی فرستاد و با پشتیبانی یک فروند بالگرد آگوستا بل ۲۱۲ هوادریا و با استفاده از چند قایق، کار جمعآوری بویهها و انتقالشان به محل قبلی را انجام دادند.
نبرد دریایی در نزدیکی میدان نفتی البرز
بر اساس یک قرارداد منعقدشده با دولت آذربایجان در سال ۱۳۷۷ شمسی، شرکت انگلیسی بریتیش پترولیوم بنا داشت تا کار استخراج نفت را در سال ۱۳۸۱ در آبهای مورد مناقشه ایران و آذربایجان آغاز کند. در این راستا، یک کشتی تحقیقاتی این شرکت به نام ژئوفیزیک-۳ در تاریخ شنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۰ وارد آبهای سرزمینی ایران میشود تا به جستوجوی نفت در میادین نفتی شرق، البرز و آراز بپردازد. متعاقباً، نیروی دریایی ارتش تنها شناور رزمی خود یعنی حمزه را به منطقه اعزام کرد. حمزه به خدمه کشتی ژئوفیزیک-۳ هشدار داد تا منطقه را ترک کنند. متعاقباً خدمه این شناور تصمیم به تغییر مسیر و برگشتن به باکو میگیرند.
سه روز بعد در تاریخ ۱ مردادماه، درحالیکه نیروی هوایی ارتش یک فروند هواپیمای گشت دریایی پی-۳ اف اوریون خود را از شیراز به تهران منتقل کرده بود تا بهطور روزانه در دریای کاسپین فعالیتهای شناورهای آذربایجانی را رصد کند، بار دیگر شناور تحقیقاتی ژئوفیزیک-۳ متعلق به شرکت بریتیش پترولیوم به همراه یک شناور تحقیقاتی آذربایجانی به نام «علیاف حاجیاف» وارد آبهای سرزمینی ایران شدند تا به جستوجوی نفت در این میادین نفتی بپردازند.
این دو شناور توسط نیروی دریایی آذربایجان با استفاده از یک شناور موشکانداز اوزا ۲ و یک ناو پاسور کلاس پتیا مورد حفاظت واقع میشدند. متعاقباً نیروی دریایی آذربایجان به مقابله با شناور حمزه نیروی دریایی ارتش پرداخته و در آسمان نیز دو فروند جنگنده رهگیر میگ ۲۵ پی دی نیروی هوایی این کشور پس از پرواز از پایگاه هوایی ناسوسنایا واقع در غرب باکو به رهگیری هواپیمای گشت دریایی نیروی هوایی ایران پرداخته و آن را مجبور به پرواز به سمت پایگاه خود کردند.
در پاسخ به این اقدامات، نیروی هوایی ارتش با استفاده از یک فروند جنگنده رهگیر اف-۱۴ آ تامکت که در یک نقطه ایستایی در جنوب دریای کاسپین پرواز میکرد به انجام قفل راداری بر روی دو فروند رهگیر آذربایجانی پرداخته و آنها را مجبور به ترک منطقه کرد. متعاقباً هواپیمای پی-۳ اف گشت دریایی نیروی هوایی از گزند فرود اجباری در باکو نجات یافت.
جهت مقابله با نیروی دریایی آذربایجان، پایگاه سوم شکاری تاکتیکی نوژه واقع در نزدیکی شهر همدان، دو فروند جنگنده بمبافکن همهمنظوره اف-۴ ئی فانتوم ۲ به پرواز درآورد. هر دو جنگنده مجهز به موشکهای هوا به سطح ماوریک بودند تا در صورت لزوم علیه ناو محافظ یا پاسور کلاس پتیا و یک فروند شناور موشکانداز اوزا ۲ نیروی دریایی آذربایجان نمایند.
این دو جنگنده پس از سوختگیری از یک فروند هواپیمای سوخترسان بوئینگ ۷۰۷-۳ جِ ۹ سی نیروی هوایی ارتش که از فرودگاه مهرآباد به پرواز درآمده بود به مدت دو ساعت برفراز کشتیهای جنگی و کشتیهای تحقیقاتی آذربایجانی پرواز کردند و درنهایت آنها را مجبور به ترک منطقه کردند.
ساعاتی پس از این واقعه، نخستوزیر آذربایجان، آرتور راضیزاده، سفیر ایران را به دفتر خود فراخواند و مراتب اعتراض دولتش به دولت ایران را اعلام کرد. یک روز پس از آن، سخنگوی وزیر امور خارجه ایران، حمیدرضا آصفی در پاسخ به اعتراض آذربایجان اعلام کرد: «ما از شکوائیه آذربایجان رد رابطه با اقدامات قانونیای که در راستای حفاظت از حقوقمان در دریای کاسپین انجام دادیم متعجبیم.» در پاسخ به این بیانیه، وزیر امور خارجه آذربایجان نیز اعلام کرد که کشورش قصد آغاز جنگ با ایران را ندارد اما برای حافظت از منافع کشورش پافشاری خواهد کرد.
تقویت توان دفاعی آذربایجان پس از درگیری نظامی با ایران
پس از قدرتنمایی ایران و عقبنشینی آذربایجان، این کشور از مهمترین متحد منطقهایاش تقاضای کمک کرد که متعاقباً، نیروی هوایی ترکیه با ارسال جنگندههای اف-۱۶ سی و دی خود به آذربایجان یک رزمایش جهت هشدار به ایران برگزار کرد. همچنین در تاریخ جمعه ۲ شهریور ۱۳۸۰، این جنگندهها بر فراز باکو پرواز کردند و پس از آن تیم نمایشهای هوایی ستارههای ترک نیروی هوایی ترکیه با هواپیماهای جنگنده ان اف-۵ آ و بی خود به انجام نخستین نمایش هوایی خود برفراز باکو پرداختند تا پیامی سیاسی از سوی آنکارا به تهران بدهد.
به دنبال درگیری نظامی با ایران و مغلوب شدن آذربایجان، این کشور تلاش کرد تا با نزدیکی با کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، بخصوص ایالاتمتحده، و دعوت از آنها به تأسیس پایگاه در کشورش به مقابله با ایران بپردازد.
متعاقباً دولت روسیه با فروش تسلیحات نظامی پیشرفته در سالهای ۱۳۸۱ الی ۱۳۹۱ توان نظامی ارتش این کشور را بخصوص در زمینه نیروهای زرهی افزایش داد و از بهبود روابط نظامی و سیاسی باکو و واشنگتن جلوگیری کرد.
لازم به ذکر است پس از روسیه، اوکراین و اسرائیل دو کشور مهم تأمینکننده تسلیحات مورد نیاز آذربایجان هستند که به ترتیب از سالهای ۱۳۸۱ و ۱۳۸۹ تا به امروز هواپیماهای جنگنده رهگیر، قایقهای گشتی و سامانههای پدافندی و موشکانداز و انواع پهپادهای رزمی و تهاجمی و انتحاری به این کشور فروختهاند.
از سال ۱۳۸۰ تا به امروز، با وجود حمایتهای ترکیه و خریدهای تسلیحاتی گسترده آذربایجان از اسرائیل، اکراین و روسیه، این کشور موفق نشده است تا بر بلوکهای نفتی البرز و آلوو تسلط یابد. ایران شرط توسعه این بلوکهای نفتی را همکاری متقابل دو کشور و سهم بردن ۵۰-۵۰ آنها اعلام کرده است که در این راستا سند و تفاهمنامهای در جریان سفر حسن روحانی به آذربایجان در فرودین ۱۳۹۷ منعقد شد.
کارشناس نظامی و دفاعی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و سیاست یا موضع مارینپرس را منعکس نمیکند.