بی ارزش جلوه دادن دریای کاسپی در پژوهشهای باستان شناختی دریایی از پیش فرضهای غلطی است که توسط عدهای مسئول و غیر مسئول بر اساس مطالعات اندکی که داشتهاند؛ سرچشمه میگیرد و پیامد آن منجر به ایجاد عدم تعادل و ارزشگذاری نادرست برای میراث فرهنگی دریایی از سوی بازیگردانان مستقر در نهادهای دولتی جهت انجام امور پژوهشی و بودجه ریزی میگردد و زوال روزافزون میراث برجای مانده از فرهنگ دریایی چه به صورت ملموس و ناملموس؛ عاقبت ناخوشایندی است که گریبان این نوع از میراث فرهنگی تجدید ناپذیر را گرفته است.
در واقع کوچک شمردن پژوهشهای باستانشناختی دریایی در دریای کاسپی از نگاههای صرف به کرانههای جنوبی دریای کاسپی نشات گرفته است در صورتیکه واکاوی و رمزگشایی فرهنگ دریاییِ در حوزهی دریای کاسپی بر اساس مواد فرهنگی و اسناد تاریخی بایستی با رهیافت و دیدگاهی بزرگتر از جغرافیای کرانههای ایران در این ناحیه؛ انجام شود؛ باید سعی کنیم باورها و پیشفرضهای نادرستی مانند: “پیشینۀ اندک دریانوردی – تقلیل آن به دورهی صفویه-” در بزرگترین دریاچه جهان یا “پشت به دریا بودن مردمان پیرامون این دریا” را که خوانشی ناصحیح و سهل الوصول است را از پژوهشهای جدید در حوزه فرهنگِ دریایی در حوزهی دریای کاسپی کنار بگذاریم و مطابق با رهیافتی کلنِگر و تحلیلِ موجودیت و چیستی شبکههای بهم پیوستۀ مستقر در مَنظر تاریخی دریای کاسپی برحسب آخرین روشها و دستاوردهای علمی رو به جلو حرکت کنیم و جلوههای بَرجای مانده از فرهنگ دریایی را در روندهای تاریخیِ شناخته شده مورد آزمون و آزمایش قرار دهیم و بر بنیاد دانشهای تازه و آموزههای عملی نوین به بازبینی درونمایه حقیقت آنها و ارزش معرفتی آنها بپردازیم؛ به عبارت دیگر، برای ایجاد تصویری دقیق از سرگذشت فرهنگ دریایی در حوزهی دریای کاسپی نیازمند تعاون چند رشته است و صرفاً باستانشناسی از عهدهی انجام آن برنخواهد آمد.
از دیگر دیدگاههایی که عمیقاً منجر به نادیده گرفتن پژوهشهای باستانشناختی دریایی در حوزهی دریای کاسپی میگردد “وسعت و محصور بودن” آن نسبت به آبهای آزاد و شور است؛ اما از مَنظر باستانشناختی به نظر میرسد سنجش محتوای فرهنگی مهمتر از مساحت جغرافیای است؛ از این رو، فرهنگِ دریایی بهترین و جامعترین مفهومی است که میتوان برای اصول فکری، آداب و رسوم، مصنوعات و… مرتبط با دریا و منابع آن به کار گرفت. قاعدتاً در هر مکانِ جغرافیایی که فرهنگدریایی به معنای خاص خود وجود داشته باشد؛ پژوهشهای باستان شناختی و انسانشناختی دریایی جهت بازیابی نمادها و نشانهای ملموس و ناملموس آن نیز انجام میگیرد. در حوزهی دریایی کاسپی ماهیگیری بهعنوان یک جنبۀ اقتصادی و فرهنگی که با استفاده از منابعی مانند: رودخانهها و درياها و اتکا بهآبزيان امرار معاش مینمایند؛ در درجه نخست و حمل و نقل و جنگ که در درجاتی بعدی قرار میگیرند؛ مشمولِ پژوهشهای گستردۀ فرهنگ دریایی، انسانشناسی و باستانشناسی دریایی میگردد.
پارک ملی قوبستان از کهنترین جوامع ماهيگیری
بر اساس اسناد باستانشناختی- سنگنگارهها- به دست آمده از پارک ملی قبوستان در جنوب شرقی رشتهکوههای قفقاز و کرانههای غربی دریای کاسپی در جمهوری آذربایجان امروزی؛ در این حوضه ما با یکی از کهنترین جوامعماهيگیری و دریانورد مواجه هستیم که از دوران میانسنگی و نوسنگی به این شغل مبادرت میورزیدن و احتمالاً حوضۀ کرانههای غربی دریای کاسپی یکی از قدیمیترین مراکز ماهیگیری و دریانوردی در این منطقه است و این تطابقهـایدريايي پیش از تاريخی برای انسانشناسی و باستانشناسی از اهمیت خاصی برخوردار است و نمونه باستان مردم شناختی آن کانوهای دستکندی است که تا چند دهه قبل در تالابها و رودخانههای پیرامون دریای کاسپی استفاده میشده.
یکی از پدیدههای مهم برای فهمِ و تفسیر دقیقترِ فرهنگ دریایی بر پایۀ مواد فرهنگی در حوزهی دریای کاسپی سنجش نوسانات تراز سطح آب دریا است زیرا تراز سطح آب دریاها اشاره به یک نقطه خاص زمانی و مکانی داشته و دارند بنابراین سرگذشت زیستی دریا بصورت جداگانه پیش از پرداختن به پژوهشهای باستانشناختی دریایی و سرگذشت اجتماعی دریای کاسپی، توصیه میشود. در واقع، پژوهشهای باستانشناختی در نوار جزر و مدی یا به عبارت کلیتر در جغرافیای مناطقی که تحت تاثیر نوسانهای تراز سطح آب قرار دارند؛ جهت رمزگشایی الگوی پراکندگی محوطهها باستاتی از دورانهای بسیار قدیم تا عصر معاصر از پیچیدگیها و جذابیتهای خاصی برخوردار است و باید آن را به طور جامع و دقیق مطالعه نمود تا به نتایج متقنتری دست پیدا کرد. از این رو در نواحی مذکور میتوان به اطلاعات اقتصادی، فرهنگی و محیط زیستی بسیار ارزشمند دست پیدا کرد، براي درك بهتر اين موضوع کشف درصدی از بقایای دیوار تمیشه در عمق سه متری حاکی از بالا آمدن سطح آب دریا به طور قابل توجهی در طول ۱۵۰۰ سال گذشته؛ مثال خوبی است.
از دیگر اجزاء متشکلۀ کلیت کهن دریای کاسپی مسیر تجاری ابریشم است که پس از طی شدن شرق و میانۀ آسیا به کرانههای شمالی دریای کاسپی سپس حوزهی ولگا و دریای سیاه میرسید همچنین د مراحل تاریخی مختلف شبکهای از مسیرهای دریایی و زمینی از شمال به جنوب دریای کاسپی کشیده شده بود که اصطلاحاً به مسیر تجاری ولگا-کاسپی مشهور بود و نقش اصلی را در تجارت بینالمللی و ارتباطات فرهنگی شمال و جنوب دریای کاسپی ایفا میکرد و جغرافیای سیاسی اوایل قرون میانی بر اساس روابط پر فراز و فرود بیزانس و ساسانیان، خاقانات ترک شاخۀ غربی و پیشروی خلفای عرب به سمت شمال ؛ گسترش اسلام در حوضۀ رودخانه ولگا و طلوع و غروب دولتهای منصوب به خزریان و لشکرکشیهای اسکاندیناوی به قفقاز و علاقۀ طوایف مغولی و فعالیتهای اقتصادی و سیاسی امپراتورهای عثمانی،صفوی و روس به شدت با تاریخچه حمل و نقل و ارتباطات دریایی شمال و جنوب از طریق مسیر تجاری ولگا-کاسپی در هم تنیده و تاثیر گذار است از این رو رمزگشایی سرگذشت فرهنگ دریایی در حوزهی دریای کاسپی نیازمند رهیافتی کلنِگر است و جزءنگر محدود به کرانههای شمالی ایران به تنهایی کاری از پیش نخواهد برد. از این سوی و به جهت اهمیت موضوع مذکور؛ سه سال قبل-2019- یونسکو نشستی را پیرامون میراث فرهنگی دریایی در حوزهی دریای کاسپی در کشور قزاقستان برگرار نمود که در ادامه بیشتر بدان پرداخته شد:
نشست تخصصی و منطقهای یونسکو در مورد حفاظت از میراث فرهنگی دریایی، ساحلی و زیر آب حوزهی دریای کاسپی
یونسکو در سال 2001 کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی دریایی را در سازمان ملل به تصویب رساند که براساس آن جامعه بینالملل در قبال بهرهبرداری تجاری، تجارت غیرقانونی و حراست غیراخلاقی از میراث فرهنگی دریایی ، نه فقط در اقیانوسها بلکه از آبهای داخلی؛مانند: دریاچه ها و رودخانه ها و .. پاسخگو است و خوشبختانه کشور ایران در این کنوانسیون عضو است در همین راستا نخستین نشست تخصصی و منطقهای یونسکو در مورد حفاظت از میراث فرهنگی دریایی ، ساحلی و زیر آب حوزهی دریای کاسپی در آلماتی (پایتخت سابق کشور قزاقستان) برگزار شد و فرصتی را برای نمایندگان کشورهای پیرامون دریای کاسپی و همچنین سایر کشورها فراهم کرد تا در مورد موضوعات حفاظت و ظرفیت های میراث فرهنگی دریایی در هر کشور و به طور کلی منطقه بحث و گفتگو کنند.
در ابتدای نشست چیچرو نیشیکاوا (متخصص میراث فرهنگی دریایی از یونسکو) یادآورشد:
” دریایکاسپی بزرگترین دریاچۀ جهان است و براساس اطلاعات موجود ، بیش از 80 کشتی غرق شده و متروکه و سازه های فلزی در دریای کاسپی و منطقه ساحلی آن وجود دارد. وی در ادامه گفت: با این حال ، مطالعات باستان شناسی دریایی در دریای کاسپی و مناطق زیر آب این منطقه توسعه نیافته است و اطلاعات و تحقیقات زیادی در مورد میراث فرهنگی دریایی که بتواند کل منطقه را پوشش دهد ، وجود ندارد”
در ادامه آتنا تراکاداس ( متخصص بین المللی باستان شناسی دریایی از کشوردانمارک ) بیان داشت:
” در بستردریا ، حجم عظیمی از اسناد باستان شناختی وجود دارد که احتمالاً حدود 20،000 شئی است و باید حراست و کاوش شوند. وی تأکید کرد که حفاظت از میراث دریایی بخشی از فرهنگ است. همچنین ، آتنا تراكاداس معتقد است كه این امر منافع اقتصادی را نیز بهمراه دارد”
در این جلسه نمایندگان ارگانهای دولتی ، کارشناسان مسئول اجرای سیاستهای حفاظت از میراثفرهنگی از کشورهای حوزهی دریای کاسپی بدون حضور ایران ، کمیسیون ملی یونسکو ، باستان شناسان و متخصصان میراث فرهنگی گرد هم بودند و نمایندگانی از قزاقستان ، آذربایجان ، روسیه ، ارمنستان ، گرجستان ، قرقیزستان ، تاجیکستان نیز حضور داشتند.
در پایان سخن لازم میدانم اشاره هرچند کوتاه به وضعیت پرخطر و نابسامان مغروقهای گیلان داشته باشم که در صورت عدم رسیدگی از سوی مسئولین ذیربط این پنجرههای ارتباطیِ نسلهای آینده با گذشته برای همیشه بسته خواهد شد.
مدیر مسئول نشریه باستانشناسی منظر فرهنگ دریایی