یادداشت/توانمندی‌های ایران در جنگ دریایی (تسلیحات و فناوری‌ها)

دکتر مهدی عجمی | عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود

در سال‌های اخیر، منازعات منطقه‌ای و جهانی نشان داده‌اند که عرصه دریا نقشی تعیین‌کننده در سرنوشت جنگ‌ها دارد. جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کشوری با موقعیت ویژه جغرافیایی (دسترسی به خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند) همواره در اندیشه بهره‌گیری از توان دریایی خود برای تحقق اهداف بازدارندگی و دفاعی بوده است. با توجه به تنش‌های فعلی در منطقه و احتمال گسترش مستقیم درگیری‌ها به حوزه دریایی، لازم است نقش، موقعیت، ظرفیت‌ها و چالش‌های ایران در جنگ دریایی با دیدی علمی و راهبردی بررسی شود. این یادداشت‌ها ضمن مرور اهمیت دریا در جنگ‌های مدرن (با ذکر نمونه‌های تاریخی کلیدی)، توانمندی‌های نیروی دریایی ایران را تشریح کرده و با قدرت‌های فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای مقایسه می‌کند. سپس فرصت‌ها و تهدیدهای ژئوپلیتیکی، اقتصادی و حقوقی پیشِ‌ روی ایران در نبرد دریایی ارزیابی شده و سناریوهای محتمل جنگ دریایی و پاسخ‌های ایران در برابر مداخلات دشمنان تبیین می‌گردد. در پایان نیز پیشنهادهای سیاستی و راهبردی ارائه می‌شود.

یاداشت فعلی به نقش راهبردی دریا در جنگ‌های مدرن می‌پردازد. یادداشت‌های دیگر را می‌توانید در صفحات زیر بخوانید.

یادداشت 1/نقش راهبردی دریا در جنگ‌های مدرن، از جنگ جهانی تا فالکلند و خلیج فارس

یادداشت2/توانمندی‌های ایران در جنگ دریایی (تسلیحات و فناوری‌ها)

یادداشت3/مقایسه تطبیقی توان دریایی ایران با بازیگران فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای

یادداشت4/تحلیل ژئوپلیتیکی موقعیت ایران در دریاها

یادداشت5/فرصت‌ها و تهدیدهای ایران در جنگ دریایی

یادداشت6/سناریوهای احتمالی جنگ دریایی آینده در منطقه

یادداشت7/راهکارها و راهبردهای پیشنهادی برای تقویت بازدارندگی و امنیت دریایی ایران

نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران متشکل از دو بازوی اصلی است:  نداجا (نیروی دریایی ارتش) و ندسا (نیروی دریایی سپاه پاسداران). این دو نیرو ضمن تقسیم وظایف (ارتش بیشتر مسئولیت آب‌های دور و اقیانوسی، و سپاه مسئولیت امنیت خلیج فارس و سواحل ایران را عهده‌دار است)، در مجموع طیف متنوعی از جنگ‌افزارها و فناوری‌های دریایی را در اختیار ایران قرار داده‌اند. در این بخش، مهم‌ترین ظرفیت‌های ایران در جنگ دریایی از موشک‌های کروز ضدکشتی و پهپادهای دریایی گرفته تا ناوچه‌ها و زیردریایی‌ها، مین‌های دریایی و سامانه‌های جنگ الکترونیک به ‌تفصیل بررسی می‌شود.

موشک‌های کروز ضدکشتی و بالستیک دریایی:

موشک‌های ضدکشتی به عنوان دست بلند نیروی دریایی، نقشی کلیدی در استراتژی ایران و همچنین دشمنان دارند. ایران طی دهه‌ها با همکاری چین و کره‌شمالی، طیفی از موشک‌های کروز ضدکشتی را توسعه داده و تولید کرده است. نسل اول این موشک‌ها کرم ابریشم (SY-1 چینی) بود که در دهه ۱۳۶۰ وارد شد و برد ۸۰ کیلومتر داشت. نسل دوم، موشک نور (کپیC-802) با برد ۱۲۰ کیلومتر بود که به‌سرعت به سلاح استاندارد دریایی ایران بدل شد. سپس موشک‌های قادر/قدیر (برد ۲۰۰ کیلومتر) و نصر (برد ۳۰ کیلومتر برای قایق‌های کوچک) معرفی شدند. جدیدترین موشک‌های کروز ایران شامل ابومهدی (برد ۱۰۰۰ کیلومتر) و احتمالاً نمونه‌های ارتقایافته نور با پیشرانه توربوفن هستند که برد آنها به ۳۰۰ کیلومتر می‌رسد. این موشک‌ها عموماً مادون صوت پرواز می‌کنند و در ارتفاع پایین به سمت هدف نزدیک می‌شوند تا دیرتر توسط رادار کشف شوند. ایران با استقرار لانچرهای این موشک‌ها در نقاط ساحلی، جزایر (مثل قشم و بوموسی) و روی شناورها، قصد دارد یک چتر آتش پوشش‌دهنده تمام عرض خلیج فارس ایجاد کند. علاوه بر کروزها، موشک‌های بالستیک ضدکشتی نیز در دکترین ایران جایگاه ویژه یافته‌اند. موشک خلیج فارس (یا هرمز-۲) که بر پایه فاتح-۱۱۰ ساخته شده، با سرعت مافوق صوت از بالا بر روی هدف شیرجه می‌رود و به‌گفته ایران برای انهدام ناو هواپیمابر طراحی شده است. همچنین موشک ذوالفقار بصیر (ارتقا یافته ی ذوالفقار با جستجوگر اپتیکی) با برد حدود ۷۰۰ کیلومتر رونمایی شده که علیه اهداف دریایی بزرگ قابل استفاده است. این موشک‌ها اگر به‌درستی هدایت شوند، به علت سرعت بالا می‌توانند پدافند دشمن را به چالش بکشند. هرچند اصابت به یک ناو متحرک با موشک بالستیک دشوار است، اما چین (با موشک‌هایDF-21D) این مفهوم را ثابت کرده و ایران نیز می‌کوشد توان مشابهی کسب کند.

شلیک موشک کروز نصر از یگان‌های سطحی شناورهای نیروی دریایی ارتش در رزمایش ذوالفقار

در سوی مقابل، آمریکا و متحدانش موشک‌های ضدکشتی دارند. آمریکا موشک معروف هارپون (برد ۱۲۵ کیلومتر) را در ناوگان خود دارد و  اخیراً موشک‌های جدیدتری چون LRASM  (برد ۳۰۰ کیلومتر، پنهانکار) را نیز عملیاتی کرده است. این موشک‌ها عمدتاً توسط هواپیماها یا لانچرهای ناوشکن‌ها شلیک می‌شوند. اگر در جنگ، ناوهای ایران و دشمن رو در رو شوند، احتمال دارد اولین شلیک موشکی از فاصله دور توسط طرفی انجام شود که بهتری راداری و اطلاعاتی دارد. آمریکا با استفاده از هواپیماهای آواکس و ماهواره، موقعیت ناوهای ایرانی را دقیق‌تر می‌داند، لذا شاید ناوشکن‌هایش زودتر شلیک کنند. اما ایران با اتکا به ساحل و پراکندگی لانچرها می‌تواند حتی در غیاب کشتی‌هایش، موج موشکی به سمت شناورهای دشمن روانه کند. در حوزه پدافند ضد موشک، کفه ترازو به نفع آمریکا و ناتو است. ناوشکن‌ها و رزم‌ناوهای ایجس با موشک‌های SM-2 و SM-6، پوشش پدافندی لایه‌بلند ایجاد می‌کنند و قادرند کروزهای مهاجم را در دوردست منهدم نمایند. همچنین سیستم‌های دفاع نزدیک مانند فالانکس وRAM  آخرین سد دفاعی در برابر موشک‌هایی هستند که به کشتی رسیده‌اند. البته آزمون واقعی این سامانه‌ها در برابر حجم بالای موشک مشخص خواهد شد. تاکنون برخی حملات موشکی حوثی‌ها (با موشک‌های نور و یا موشک بالستیک بردکوتاه) به کشتی‌های سعودی و اماراتی صورت گرفته و بعضاً موفق بوده است؛ برای مثال در سال ۲۰۱۶ ناوچه اماراتی سویفت با موشک C-801 حوثی‌ها به‌شدت آسیب دید: حتی یک سامانه دفاعی مدرن اگر غافلگیر شود یا تعداد موشک‌ها زیاد باشد، احتمال نفوذ وجود دارد.

راهبرد ایران در جنگ موشکی دریایی، «شلیک پیش از دیده‌شدن» و تأکید بر غافلگیری است. ایران ممکن است لانچرهای سیار خود را حتی از اعماق خاک (مثلاً سواحل مکران) جابجا کرده و ناگهان از زاویه غیرمنتظره‌ای شلیک کند. قایق‌ها و کشتی‌های کوچک نیز ممکن است موشک‌ها را از پشت جزایر یا سکوهای نفتی پرتاب کنند تا زمان واکنش دشمن کم شود. همچنین احتمال دارد ایران از حملات متوالی بهره گیرد: یعنی ابتدا موج اول موشک‌ها برای وادارکردن کشتی دشمن به مانورهای شدید و مشغول‌سازی پدافند شلیک شود و سپس موج دوم در حالی‌که دشمن درگیر است، اصابت کند. در نقطه مقابل، راهبرد دشمن پیش‌دستی و انهدام توان موشکی ایران پیش از به‌کارگیری است. آنها در ابتدای جنگ تلاش می‌کنند پایگاه‌های موشکی ساحلی، انبارهای موشک و رادارهای هدایت آتش ایران را بمباران کنند. بدون اطلاعات هدف‌یابی، شلیک کور موشک‌ها احتمال اصابت پایینی دارد. لذا جنگ الکترونیک نیز دخیل است: آمریکا احتمالاً با ارسال پارازیت روی لینک‌های ارتباطی و GPS ایران، سعی می‌کند هدایت موشک‌های کروز/بالستیک ایرانی را منحرف کند. همچنین طعمه‌های فریب‌دهنده (دسیوی‌های منتشرشونده از کشتی) برای انحراف موشک‌های کروز به‌کار خواهند رفت. به‌طور کلی، نبرد موشکی در دریا بسیار سریع و مهیب خواهد بود؛ ظرف چند دقیقه ممکن است سرنوشت چندین ناو با هم رقم بخورد. هر اشتباه یا نقص فنی، به خسارتی جبران‌ناپذیر می‌انجامد. این امر خود عاملی بازدارنده است، چرا که فرماندهان می‌دانند ورود به فاز موشکی به معنای جنگ تمام‌عیار و بی‌بازگشت خواهد بود. از این‌رو، شاید طرفین تا لحظه آخر در استفاده از این برگ برنده تردید کنند و تلاش کنند با نمایش قدرت، طرف مقابل را منصرف نمایند.

پهپادها و جنگ‌افزارهای دریایی بدون‌سرنشین:

در دهه اخیر، پهپادها (پرنده‌های هدایت‌پذیر از دور) نقش فزاینده‌ای در صحنه‌های نبرد از جمله دریا یافته‌اند. ایران یکی از کشورهای پیشرو منطقه در توسعه پهپادهاست و اکنون طیف وسیعی از UAV‌ها را برای ماموریت‌های شناسایی، مراقبت، هدف‌یابی و حمله در اختیار دارد. در حوزه دریایی، پهپادها کاربردهای مهمی دارند: گشت و شناسایی گسترده، رهگیری تحرکات دشمن، نشانه‌گذاری اهداف برای موشک‌های ساحلی، و حتی اجرای حملات انتحاری به شناورها. نیروی دریایی ارتش یگان پهپادی ویژه‌ای تاسیس کرده و سپاه نیز از پهپادهای خود در ماموریت‌های خلیج فارس بهره می‌گیرد. در سال‌های اخیر پهپادهای ایرانی چند بار توسط آمریکا رهگیری یا سرنگون شده‌اند. مشهورترین حادثه، سرنگونی پهپاد شناسایی RQ-4 گلوبال‌هاوک آمریکا توسط پدافند سپاه در حوالی تنگه هرمز (۲۰۱۹) بود که نشان داد آسمان منطقه محل رقابت جدی است. ایران همچنین مدعی توقیف یا به غنیمت‌گرفتن چند پهپاد رزمی و شناسایی آمریکایی (مانند ScanEagle در ۲۰۱۲) شده که با مهندسی معکوس آنها، مدل‌های بومی تولید کرده است. استفاده خلاقانه از پهپادها می‌تواند موازنه را به نفع ایران تغییر دهد: به‌عنوان مثال، ایران می‌تواند صدها پهپاد کوچک شاهد-۱۳۶(انتحاری) را به صورت ازدحامی به سمت ناوهای دشمن روانه کند. هرچند هرکدام قدرت انفجاری محدودی دارند، اما تعداد زیاد آنها می‌تواند پدافند کشتی را غرق در اهداف کند. حوثی‌ها قبلاً با چنین پهپادهایی به مواضع دریایی و زمینی امارات و سعودی حمله کرده‌اند. از سوی دیگر، پهپادهای دوربرد شناسایی مانند شاهد-۱۲۹ و مهاجر-۶ با مداومت پرواز بالا می‌توانند بر فراز خلیج فارس گشت‌زنی کرده و اطلاعات ارزشمندی از مواضع ناوهای دشمن به مرکز فرماندهی ایران مخابره کنند. این اطلاعات در هر لحظه برای شلیک دقیق موشک‌های ضدکشتی حیاتی است (زیرا بدون دیده‌بانی فعال، احتمال خطا بالاست).

پهپادهای ایرانی نیروی دریایی سپاه

پیشرفت مهم‌تر ایران، به‌کارگیری پهپادها از سکوهای دریایی است. در بهمن ۱۴۰۱، سپاه پاسداران اولین ناو پهپادبر چندمنظوره ایران با نام شهید باقری را به خدمت گرفت. این ناو که در واقع حاصل تغییر کاربری یک کشتی تجاری است، قادر به حمل و به‌کارگیری ۶۰ فروند پهپاد در کنار چندین بالگرد و قایق تندرو است. ناو شهید باقری دارای عرشه پرواز ۲۴۰ متری، ۸ آشیانه ثابت و ۴ آشیانه متحرک برای پهپادها و بالگردها بوده و مجهز به سامانه‌های جنگ الکترونیک و مرکز فرماندهی و کنترل یکپارچه است. این شناور عظیم (با قابلیت ماندن تا یک‌سال در دریا) همچنین تسلیحات قدرتمندی مانند موشک‌های کروز دوربرد نور، لانچر موشک‌های ضدکشتی با برد ۲۰۰۰ کیلومتر و توپ‌های خودکار دارد. بدین ترتیب سپاه به یک سکوی متحرک عملیات پهپادی بردبلند دست یافته که می‌تواند در دریای عمان، خلیج فارس و حتی اقیانوس هند حضوری راهبردی داشته باشد. از سوی دیگر، ارتش نیز به توسعه پهپادهای دریاپایه مشغول است؛ پروژه‌های پهپاد عمودپرواز برای پرتاب از عرشه ناوچه‌ها و پهپادهای ضدزیردریایی در دستور کار قرار دارند. همچنین اخباری از آزمایش شناورهای سطحی بدون‌سرنشین (USV) و زیرسطحی‌های خودکار منتشر شده است که می‌توانند در آینده برای مین‌گذاری، شناسایی یا حمله انتحاری به‌کار روند. مجموعه این تلاش‌ها بیانگر آن است که ایران فناوری‌های نوین نبرد دریایی را به‌خوبی شناخته و در حال بهره‌برداری از آن‌ها است.

البته طرف مقابل نیز در پهپادها دست برتر تکنولوژیک دارد. آمریکا شبکه‌ای از پهپادهای شناسایی (MQ-4 Triton، MQ-9 Reaper) بر فراز خلیج فارس دارد که تقریباً هر تحرک نظامی را زیر نظر می‌گیرند. اسرائیل نیز پهپادهای پیشرفته Heron و Hermes را به کار گرفته که می‌توانند از حریم کشورهای عربی پرواز و ایران را رصد کنند. افزون بر این‌ها، طی سال ۲۰۲۲ آمریکا تعدادی پهپاد سطحی (USV)  در آب‌های خلیج فارس آزمایش کرد که یکی از آنها برای مدت کوتاهی توسط سپاه توقیف شد. این شناورهای بدون‌سرنشین جاسوسی قادرند با دوربین‌ها و سنسورهای خود، به‌طور نامحسوس اطلاعات جمع‌آوری کنند و حتی به عنوان طعمه یا اخلال‌گر عمل نمایند. در حوزه حمله، احتمال زیادی دارد که دشمن برای انهدام شناورهای ایرانی از ترکیب پهپادها و موشک‌ها استفاده کند؛ یعنی ابتدا با پهپادهای رزمی (مانند MQ-9  مسلح به موشک هلفایر) قایق‌ها و ناوهای کوچک را هدف گرفته و سپس برای اهداف بزرگتر، جنگنده‌ها یا ناوهای خود را وارد عمل کند. نکته راهبردی درباره پهپادها، هزینه پایین و ریسک کم به‌کارگیری آنهاست. طرفین می‌توانند بدون نگرانی از تلفات انسانی، پهپادهایشان را به دل خطر بفرستند. این ممکن است دامنه درگیری را گسترش دهد زیرا خط قرمز روانی عبور نمی‌شود. به بیان دیگر، ممکن است یک جنگ محدود بین ایران و آمریکا ابتدا در قالب دوئل پهپادها رخ دهد: ایران پهپادهای دشمن را سرنگون کند و بالعکس. چنین نبردی هم‌اکنون نیز در جریان پایین‌سطح قرار دارد. اما به محض اینکه یکی از طرفین احساس کند پهپادهای دشمن خسارت جدی به دارایی‌های ارزشمندش می‌زنند، احتمالاً به گسترش جنگ به دیگر عرصه‌ها روی می‌آورد.

ناوچه‌ها، ناوشکن‌ها و شناورهای سطحی:

ایران پس از انقلاب تحت تحریم تسلیحاتی، عملاً از خرید ناوهای مدرن بازماند و شناورهای پیشرفته‌ای که پیش از انقلاب سفارش داده شده بود (نظیر ناوشکن‌های مدرن کلاس اسپروانس آمریکایی) هرگز به دست ایران نرسید. با این حال، صنایع دریایی کشور در دهه‌های اخیر پیشرفت قابل توجهی داشته و امروز ایران چندین فروند ناوچه/ناوشکن بومی کلاس موج در اختیار دارد که مهم‌ترین آن‌ها جماران، دماوند، سهند و دنا هستند. این ناوشکن ها هر کدام وزنی حدود ۱۴۰۰ تُن دارند و مجهز به موشک‌های کروز ضدکشتی (نور/قادر)، موشک‌های پدافند هوایی میان‌برد (رعد)، اژدرهای ضدزیردریایی، توپ دریایی ۷۶ م‌م و سامانه‌های راداری و جنگ الکترونیک بومی هستند. حضور این ناوچه‌ها، عمق دریانوردی ارتش ایران را افزایش داده است؛ به‌طوری که تاکنون چندین بار ناوگروه‌های ارتش برای ماموریت‌های طولانی به خلیج عدن، دریای سرخ و حتی اقیانوس اطلس اعزام شده‌اند. نیروی دریایی ارتش علاوه بر ناوچه‌های کلاس موج، چندین ناو سبک‌تر (ناوچه‌های کلاس الوند مجهز به موشک‌های نور) و ناوهای موشک‌انداز کوچکتر در اختیار دارد. همچنین ناوهای پشتیبانی سنگین (نظیر خارک که اخیراً دچار سانحه شد، و جایگزین آن مکران که یک نفتکش تغییر کابری داده شده است) امکان می‌دهند یگان‌های ایرانی در مسافت‌های دوردست به‌مدت طولانی عملیات کنند.

تصویر جدید ناوچه دنا مسلح به تجهیزات نظامی بومی

در نیروی دریایی سپاه نیز به‌تازگی شناورهای رزمی جدیدی به خدمت گرفته شده که از جمله می‌توان به ناو گشتی سنگین اقیانوس‌پیما به نام شهید رودکی و شناورهای موشک‌انداز کلاس شهید سلیمانی (کاتاماران‌های تندرو با سطح مقطع راداری کم) اشاره کرد. هرچند از نظر وزن و توان رزمی، شناورهای سطحی ایران قابل مقایسه با ناوهای پیشرفته آمریکایی یا اروپایی نیستند، اما در مجموعه شناوری چابک و مجهز به موشک‌های کشنده شکل داده‌اند. استراتژی ایران در دریا نه تکیه بر ناوهای غول‌پیکر، بلکه استفاده ترکیبی از تعداد کافی شناورهای متوسط با آتش مؤثر است تا حضور دشمن را در آب‌های پیرامونی پرهزینه کند. تاکتیک استاندارد ایران در جنگ سطحی، استفاده ترکیبی از یورش قایق‌های تندرو مسلح و شلیک رگبار موشک‌های کروز از سکوهای ساحلی، کشتی‌های کوچک و حتی بالگردها است. این تاکتیک با هدف درهم‌شکستن دفاع دشمن از طریق اشباع سامانه‌هایشان طراحی شده است؛ مثلاً پرتاب ۱۰-۱۵ فروند موشک کروز از جهات مختلف به سمت یک ناوشکن دشمن، همراه با حملات موجی قایق‌های تندرو که با راکت و تیربار به بدنه و عرشه آسیب می‌زنند. چنین حجمی از تهدید می‌تواند حتی پیشرفته‌ترین کشتی‌ها (مثلاً ناوشکن‌های ایجس آمریکا) را با چالش مواجه کند، چرا که سامانه‌های دفاع نزدیک هر کشتی ظرفیت درگیری محدودی در هر لحظه دارند. تجارب رزمی نشان داده اگر تعداد تهدیدها از آستانه واکنش سامانه دفاعی بیشتر شود، احتمال عبور و اصابت افزایش می‌یابد. ایران بر این اساس طی سالیان گذشته، شناورهای رزمی خود را به موشک‌های کروز ضدکشتی (اکثراً با فناوری چینی) در تعداد زیاد مسلح کرده است. حتی قایق‌های تندرو کوچکی مانند ذوالفقار سپاه نیز قابلیت حمل دو پرتابگر موشک نور یا کوثر را یافته‌اند. در مقابل، راهبرد طرف مقابل مبتنی بر حذف تهدید پیش از نزدیکی است. آمریکا و متحدانش تلاش می‌کنند با تکیه بر برتری اطلاعاتی، هوایی و موشکی خود، قبل از آن‌که ناوگان ایران به محدوده درگیری برسد، آنها را هدف قرار دهند. برای نمونه، از پهپادهای MQ-9 و هواپیماهای گشت P-8 برای شناسایی تحرکات شناورهای ایرانی و قایق‌های تندرو استفاده خواهد شد. سپس جنگنده‌های حامل بمب‌های هدایت‌شونده یا موشک‌های دورایستا می‌توانند شناورهای ایرانی را از فواصل امن نابود کنند. ناوشکن‌ها و ناوچه‌های غربی نیز به موشک‌های پیشرفته پدافندی (استاندارد-۲/۶، SM-3، Sea Sparrow  و… بر اساس نوع شناور) مجهز هستند که توان رهگیری موشک‌های کروز ایرانی را به‌طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. در واقع، یکی از دلایل اصلی آمریکا برای استقرار ناوهای ایجس در خلیج فارس، حفاظت از شناورهای خود و متحدان در برابر سیل موشک‌های کروز ایران است. علاوه بر این، طرف مقابل برای مقابله با قایق‌های تندرو به تاکتیک‌های جدید روی آورده است: استفاده از سلاح‌های لیزری پرتوان (که اکنون روی برخی ناوهای آمریکایی نصب شده‌اند) جهت انهدام سریع قایق‌ها و پهپادهای نزدیک‌شونده، و نیز بهره‌گیری از سامانه‌های اتوماتیک دفاع نزدیک (CIWS) مانند فالانکس یا SeaRAM به تعداد بیشتر. با این حال، در محیط بسته خلیج فارس، کشتی‌های بزرگ دشمن همواره در تیررس موشک‌ها و قایق‌های سپاه خواهند بود. هرگونه غفلت یا اختلال در سیستم دفاعی ممکن است به اصابت موشک یا نزدیک‌شدن یک قایق انتحاری منجر شود که خسارات سنگینی در پی دارد (همچون حمله انتحاری القاعده به ناوشکن USS Cole در سال ۲۰۰۰ در بندر عدن). بنابراین انتظار می‌رود طرفین در نبرد سطحی محتاطانه عمل کنند: ایران شاید از درگیری مستقیم ناوهای بزرگش با ناوهای دشمن پرهیز کرده و تمرکز را بر موج‌های قایق‌های تندرو و شلیک موشک از فواصل دور بگذارد. در مقابل، آمریکا و متحدانش احتمالاً ابتدا با حملات هوایی و موشکی، سعی در انهدام ناوگان اصلی ایران خواهند کرد تا تهدید سطحی را کاهش دهند.

نبرد زیرسطحی و جنگ ضدزیردریایی:

برگ برنده ایران برای ضربه زدن پنهانی به دشمن و فلج‌سازی خطوط تدارکاتی او هستند. همان‌طور که اشاره شد، ایران دارای زیردریایی‌های سنگین کیلو، نیمه‌سنگین فاتح و ده‌ها زیردریایی کوچک غدیر است. زیردریایی‌های کیلو (طارق) به‌دلیل سکوت قابل توجه در حالت الکتریکی، لقب «سوراخ سیاه» را یدک می‌کشند و شکار آنها برای دشمن چالشی جدی است. این زیردریایی‌ها قادرند در تنگه هرمز یا بخش‌های عمیق‌تر خلیج فارس کمین کرده و ناگهان با اژدرهای فوق سنگین ۵۳۳ میلیمتری خود (مانند اژدر روسیTest-71) به یک ناو هواپیمابر یا نفتکش حمله کنند. یک اژدر برخورد کرده به بدنه کشتی می‌تواند آن را از کار بیاندازد یا غرق کند. علاوه بر اژدر، احتمالاً زیردریایی‌های ایران مجهز به موشک کروز ضدکشتی Club-S (نوواتور) یا مشابه بومی هستند که امکان حمله دورایستا را فراهم می‌کند. اما نقش استراتژیک‌تر زیردریایی‌های ایران، مین‌ریزی مخفیانه در مسیر کشتی‌رانی دشمن است. هر زیردریایی کیلو می‌تواند ده‌ها مین دریایی را در نقاط کلیدی رها کند؛ مین‌هایی که ممکن است روزها و هفته‌ها بعد برخورد کنند و رفت‌وآمد تجاری یا نظامی را مختل سازند. چنانکه در سال ۱۹۸۸ هم مین‌ریزی پنهانی ایران‌آجر باعث آسیب دیدن ناوچه آمریکایی شد. زیردریایی‌های کوچکتر ایران (فاتح، غدیر) نیز در آب‌های ساحلی می‌توانند به ناوهای دشمن نزدیک شده و حملات غافلگیرانه انجام دهند. فاتح به دلیل اندازه کوچک، در خلیج فارس چابک است و غدیرها حتی قادرند در عمق کمتر از ۵۰ متر هم فعالیت کنند که برای تعقیب و گریز نزدیک سواحل مناسب است. در مقابل، دشمنان ایران دارای توانمندی‌های پیشرفته ضدزیردریایی (ASW) هستند. آمریکا و متحدانش از ترکیب سنسورها و سلاح‌های چندلایه بهره می‌برند: شبکه‌ای از سونارهای ثابت (در تنگه هرمز احتمالاً شبکه سونار زیرآبی کار گذاشته شده)، هواپیماهای گشت دریایی P-8 Poseidon  با سونارهای رهاشدنی و موشک‌های ضدزیردریایی، بالگردهای MH-60R و NH-90 مجهز به سونار غوطه‌ور و اژدرهای Mark 54، و همچنین خود ناوشکن‌ها که سونار بدنه و یدک‌کشی دارند.

اینفوگرافیک مشخصات زیردریایی فاتح نیروی دریایی ارتش

هرچند خلیج فارس به‌دلیل گرمای آب و لایه‌های حرارتی پیچیده، محیط سختی برای کشف زیردریایی است (امواج صوتی در آب‌های کم‌عمق و گرم برد کمتری دارند)، اما دشمن با شبکه‌سازی این حسگرها تلاش می‌کند هیچ حرکت زیرسطحی ایران را بدون پاسخ نگذارد. زیردریایی‌های اتمی تهاجمی آمریکا نیز خود شکارچیانی خطرناک علیه زیردریایی‌های ایران‌اند؛ این زیردریایی‌ها می‌توانند در نزدیکی پایگاه‌های ایران مستقر شده و به محض خروج زیردریایی ایرانی، آن را تعقیب و در صورت لزوم نابود کنند. تاکنون گزارشی از درگیری مستقیم زیردریایی‌های ایران و آمریکا منتشر نشده، اما قطعا هر دو طرف برنامه‌ریزی گسترده‌ای برای این نبرد پنهان زیر امواج دارند. به لحاظ راهبردی، زیردریایی‌ها موجب نااطمینانی و نگرانی دائمی دشمن خواهند بود؛ حتی اگر تنها یکی دو زیردریایی ایران در منطقه مخفی مانده باشد، ناوگان دشمن مجبور است حرکت خود را با احتیاط و اسکورت ضدزیردریایی ادامه دهد. این خود به کاهش سرعت عملیات و افزایش فشار روانی و هزینه‌ها می‌انجامد. از سوی دیگر، اگر دشمن موفق به رهگیری و انهدام زیردریایی‌های ایران در مراحل اولیه جنگ شود، ایران یک اهرم فشار مهم را از دست خواهد داد. بنابراین انتظار می‌رود ایران در صورت احساس قریب‌الوقوع بودن جنگ، زیردریایی‌هایش را به موقعیت‌های آماده حمله (مثلاً حوالی تنگه هرمز یا دهانه خلیج فارس) اعزام کند تا پیش از آن‌که شکار شوند، حداقل بتوانند ضربه‌ای وارد آورند.

جنگ مین‌ها، مین‌گذاری و مین‌روبی:

مین دریایی سلاحی ارزان اما بسیار تاثیرگذار در جنگ‌های دریایی است که ایران سابقه طولانی در به‌کارگیری آن دارد. مین‌ها انواع مختلف (تماسی، مغناطیسی، صوتی، و حتی مین‌های هوشمند دنبال‌کننده) دارند. طی جنگ نفت‌کش‌ها، ایران به‌طور گسترده از مین‌های تماسی استفاده کرد و ده‌ها مین را در مسیر نفتکش‌ها رها ساخت. هنوز هم نیروی دریایی سپاه زرادخانه بزرگی از مین‌های قدیمی و جدید در اختیار دارد که می‌تواند به سرعت آبراه‌های اصلی مانند تنگه هرمز یا ورودی بندرها را آلوده کند. یک تاکتیک محتمل ایران در آغاز جنگ، اعلام منطقه مین‌گذاری‌شده و ناامن جلو سواحل خود است تا کشتی‌های تجاری جرات نزدیک شدن نکنند. حتی اگر ایران عملاً همه نقاط را مین‌گذاری نکند، صرف اعلام این موضوع و مشاهده چند انفجار کافیست تا شرکت‌های کشتیرانی تردد را متوقف کنند یا نرخ بیمه را به‌شدت افزایش دهند. این جنگ روانی مین‌ها می‌تواند فشار بین‌المللی را برای آتش‌بس افزایش دهد. در صورت طولانی‌شدن جنگ، ایران احتمالاً مین‌های پیشرفته‌تر خود را نیز به کار می‌گیرد؛ نظیر مین‌های EM-52 چینی که در بستر دریا می‌نشینند و در صورت تشخیص سیگنال راداری کشتی، با راکتی خود را به سطح می‌رسانند و منفجر می‌شوند. چنین مین‌هایی حتی توسط مین‌روب‌های معمولی به‌سختی کشف می‌شوند. ایران شاید از مین‌های چسبان نیز بهره گیرد؛ اینها توسط غواصان یا پهپادهای زیرآبی به بدنه کشتی‌های نظامی یا نفتکش‌ها متصل شده و از راه دور منفجر می‌شوند (همانند اتفاقاتی که در سال ۲۰۱۹ برای چند نفتکش در فجیره و دریای عمان رخ داد). آن حوادث که به ایران نسبت داده شد، نشان دادند چگونه با حداقل هزینه می‌توان به کشتی‌های بزرگ صدمه زد بی‌آنکه غرق شوند، اما اثر روانی قابل توجهی ایجاد کرد.

در مقابل، مین‌روبی و اقدامات مقابله با مین چالشی بزرگ برای نیروهای آمریکایی و عربی است. هرچند آمریکا پس از تجربه ۱۹۸۸ سرمایه‌گذاری‌هایی در این حوزه کرد، ولی همچنان توان مین‌روبی محدود است. در حال حاضر آمریکا ۴ کشتی مین‌روب Avenger در بحرین دارد و بریتانیا و فرانسه نیز هر کدام چند فروند مین‌روب کلاس Hunt و Eridan ممکن است اعزام کنند. روش کار این شناورها، کند و زمان‌بر است: آنها باید با سونار کف دریا را وجب‌به‌وجب جستجو و مین‌ها را خنثی یا منفجر کنند. در خلال این عملیات، خود ناوهای مین‌روب بسیار آسیب‌پذیر هستند (چرا که باید آهسته حرکت کنند و نزدیک مین‌ها شوند). به همین دلیل، معمولاً ناوهای جنگی بزرگ تا پاکسازی کامل منطقه وارد آن نمی‌شوند. دشمن برای تسریع ممکن است از بالگردهای مین‌روب نیز استفاده کند که در سطح آب حسگر کشانده و مین‌ها را منفجر می‌کنند. با این وجود، اگر ایران به‌شکل گسترده و متناوب مین‌گذاری کند، فرآیند پاکسازی شاید هفته‌ها تا ماه‌ها طول بکشد. نکته مهم دیگر، عدم مهارت بالای نیروهای منطقه‌ای در مین‌روبی است. کشورهای حاشیه خلیج فارس تجهیزات و تجربه کافی در این زمینه ندارند و تمام امیدشان به نیروی مین‌روب آمریکا/ناتو است. لذا مین‌ها ابزاری هستند که ایران می‌تواند با استفاده از آنها، ابتکار عمل را به‌دست بگیرد و دشمن را مجبور به عکس‌العمل بلندمدت کند. واضح است که اولویت آمریکا در جنگ، جلوگیری از مین‌ریزی گسترده ایران است. آنها تلاش خواهند کرد قبل از شروع درگیری یا در ساعات ابتدایی جنگ، قایق‌های مین‌گذار و انبارهای مین ایران را هدف قرار دهند. اما از آنجا که مین‌ها را حتی زیردریایی‌ها، کشتی‌های ماهیگیری یا قایق‌های غیرنظامی می‌توانند رها کنند، توقف کامل این تاکتیک دشوار خواهد بود. بنابراین، انتظار می‌رود بخش قابل توجهی از انرژی ائتلاف غربی صرف مقابله با مین‌ها و بازنگه‌داشتن تنگه هرمز شود.

سامانه‌های جنگ الکترونیک و پدافند سایبری دریایی:

برتری در طیف الکترومغناطیسی شاید نامرئی باشد اما تاثیری بسیار محسوس در نتیجه نبرد دریایی دارد. این حوزه شامل اختلال در رادارها، ارتباطات، GPS  و همچنین فریب حسگرهای دشمن است. ایران سال‌هاست روی سامانه‌های جنگ الکترونیک سرمایه‌گذاری کرده و به موفقیت‌هایی نیز دست یافته است. نمونه شاخص، ادعای نفوذ سایبری/الکترونیکی سپاه به پهپاد فوق‌پیشرفته RQ-170 آمریکا در سال ۲۰۱۱ و فرود آوردن آن در خاک ایران بود که نشان از توان بالقوه ایران در این عرصه داشت (هرچند جزئیات آن مبهم است). در سال‌های اخیر، ایران چند رزمایش جنگ الکترونیک برگزار و تجهیزاتی مانند سامانه‌های اخلالگر فجر و نصر را رونمایی کرده است. طبق گزارش‌های غربی، این سامانه‌ها می‌توانند امواج راداری را مختل و ارتباطات هواپیماها را دچار اختلال کنند. چنان‌که پیش‌تر اشاره شد، در بهار ۲۰۲۵ منابع اطلاعاتی آمریکا اعلام کردند ایران یک عملیات وسیع اخلال GPS و ارتباطات را در خلیج فارس و تنگه هرمز آغاز کرده است تا پهپادها و هواپیماهای اطلاعاتی آمریکا را کور کند. نتیجه آن شده که برخی هواپیماهای آمریکایی دچار اختلال ناوبری شده و مجبور به خروج از منطقه تحت تأثیر شده‌اند. اگر این گزارش‌ها دقیق باشد، ایران نشان داده که می‌تواند چالش جدی برای سیستم‌های الکترونیکی مدرن آمریکا ایجاد کند. در صحنه جنگ دریایی، اولین هدف جنگ الکترونیک ایران، بی‌اثر کردن برتری اطلاعاتی دشمن است. اخلال در لینک داده پهپادهای MQ-9  یا ماهواره‌ها، قطع ارتباط رادیویی بین شناورها و فرماندهی، و انتشار پارازیت روی باندهای راداری موشک‌های دشمن، از جمله اقداماتی است که واحدهای جنگال ایران انجام خواهند داد. همچنین احتمال دارد ایران از طعمه‌های راداری استفاده کند؛ برای مثال، با انعکاس‌های کاذب یا استفاده از قایق‌های رادار‌انعکاس (Decoy) سعی کند دشمن را فریب دهد که یک ناوگان بزرگ در نقطه‌ای حضور دارد یا موشک‌های ضدکشتی به سمت کشتی‌ها منحرف شوند. از سوی مقابل، آمریکا و ناتو در فناوری جنگ الکترونیک یک نسل جلوتر هستند. آنها مجهز به هواپیماهای جنگ الکترونیک اختصاصی (مثلEA-18G Growler) می‌باشند که می‌توانند طیف گسترده‌ای از فرکانس‌ها را اخلال یا شنود کنند. احتمالاً در ابتدای جنگ، آمریکا تلاش خواهد کرد فضای الکترونیکی ایران را کور کند. حملات سایبری به شبکه‌های راداری و پدافندی، اخلال رادارهای ساحلی و ارتباطات سپاه و ارتش، و حتی پخش پیام‌های فریبنده در شبکه‌های بیسیم ایرانیان. این کارها تجربه شده است؛ در سال ۲۰۰۳ آمریکا توانست شبکه دفاع هوایی عراق را تقریباً فلج کند. البته ایران از آن زمان روی مقاوم‌سازی سایبری کار کرده و شبکه‌های فرماندهی و کنترل خود را به خطوط فیبر نوری امن و ارتباطات چندلایه مجهز کرده است. ولی در میدان نبرد، قطع کابل‌ها یا انهدام مراکز ارتباطی محتمل است. یک محور دیگر جنگ الکترونیک، استفاده از فناوری‌های ضدسطح مقطع راداری (پنهان‌کاری) و ضدجنگال است. برخی موشک‌های جدید آمریکا (مثلLRASM) یا پهپادهایش از فناوری Stealth بهره می‌برند که کشف و درگیری را برای ایران دشوار می‌کند. در سوی مقابل، ایران نیز روی پوشش‌های جاذب امواج برای قایق‌ها و پهپادهایش کار می‌کند تا رادارگریز شوند. مثال آن پهپاد شاهد-۱۹۱ (سایه) است که طرحی مشابه RQ-170 دارد و سطح مقطع کمی روی رادار دارد. همچنین قایق‌های سریع سپاه اغلب اندازه کوچکی دارند و ردپای راداری کم؛ در رزمایش‌ها دیده شده که با خاموش کردن موتور و استتار حرارتی، می‌توانند خود را از دید حسگرهای کشتی‌های بزرگ پنهان کنند.

در مجموع، جنگ الکترونیک و سایبری نقشی بی‌صدا اما سرنوشت‌ساز خواهد داشت. هر طرفی که بتواند تصویری دقیق‌تر از صحنه نبرد برای فرماندهان خود فراهم کند و در عین حال دید دشمن را تار کند، گوی پیروزی را خواهد ربود. ایران می‌داند که نمی‌تواند با سلاح‌های متعارف درازمدت مقاومت کند، لذا سرمایه‌گذاری روی جنگال نوعی ضریب نیرو برای آن است. در مقابل، آمریکا نیز احتمالاً حملات سایبری شدید به زیرساخت‌های ایران (برق، اینترنت، سیستم‌های بانکی) انجام می‌دهد تا پشت جبهه را تضعیف کند. این بُعد از نبرد اگرچه کمتر در رسانه‌ها نمود دارد، اما تصمیم‌گیران باید از همین الآن برای تاب‌آوری سایبری کشور در زمان بحران برنامه‌ریزی کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *