محمد مونسان*
در چهار دهه گذشته ستون فقرات و بخش مهمی از ناوگان نیروی دریایی ایران به قایقهای تندرو اختصاص یافته است. این قایقها علیرغم داشتن سرعتهای بالا، دارای خواص دریامانی (حرکات در امواج) بسیار ضعیفی هستند بهگونه ای که شدت زیاد حرکات باعث افت شدید سرعت آنها میشود. که در شکل زیر قابل ملاحظه است:
در این شکل بهوضوح دیده میشود که سرعت یک قایق تندرو سرشی در فورس دریایی 4 از 50 گره به کمتر از 20 گره سقوط میکند درحالیکه کشتیهای هیدروفویل کرافت و SWATH قابلیت حفظ سرعت در امواج را بهخوبی دارند و افت سرعت بسیار کمی دارند.
از طرف دیگر، شدت حرکات زیاد قایقهای تندرو باعث میشود که نتوان تسلیحات سنگین، هدایت شونده و دقیق روی آنها نصب کرد چون هر سلاحی برای نصب روی پلتفرمهای دیگر(شناورها) دارای استاندارد خاصی برای محدوده شدت حرکات پلتفرم است.
به همین دلیل روی قایقهای تندرو معمولا تسلیحات سبک و شلیک مستقیم (غیر هدایت شونده) نصب میشود و اگر هم تسلیحات دیگری نصب شوند، خطرات و خطای بالایی دارند. این نقطه ضعف، یک نقطه ضعف ماهیتی و ذاتی برای قایقهای تندرو است که در فورسهای دریایی بالا قابلیتهای عملیاتی بسیار ضعیفی از خود نشان میدهند.
حالا سوال این است که اگر درگیری با دشمن در فورسهای دریایی بالا اتفاق بیفتد باید چه کرد؟ باید صحنه نبرد را خالی گذاشت؟!
نیروی دریایی کشورهای دیگر برای پوشش این نقطه ضعف و حضور در دریا در شرایط دریای مواج از دو نوع شناور استفاده میکنند:
1- کشتیهای SWATH برای گشتزنی و حضور مداوم در یک منطقه خاص.
2- کشتیهای هیدروفویل کرافت برای انتقال سریع از یک نقطه به نقطه دیگر (ترانزیت).
حالا باز هم باید بهطور جدی از خودمان بپرسیم:
1- چرا این دو نوع شناور نه در ساختار نیروی دریایی ارتش و نه در ساختار نیروی دریایی سپاه وجود ندارند؟!
2- اگر قرار به حضور قدرتمند دریایی در دریای عمان (با فورس دریایی بالا در اغلب فصول سال) باشد آیا قایقهای تندرو و شناورهای تک بدنه (حتی تناژ سنگین) جوابگو هستند؟ (با عنایت به تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری برای حضور در مدار 10 درجه و میانه اقیانوس هند)
3- چرا جامعه مهندسین و طراحان دریایی کشور مشاوره لازم به نیروهای نظامی را در این زمینه نمیدهند؟
امید است با نگاه عالمانهتر و دقیق تر به بازبینی قابلیتهای عملیاتی شناورهای نظامی خود پرداخته و نقاط ضعف را پوشش دهیم و خود را برای حراست از آبها و سواحل خود در هر فورس دریایی و هر فصلی از سال و در هر منطقه ای آماده کنیم.
*عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی مالکاشتر
حرفش كاملا منطقي هست. اصولا SWATH براي سرعتهاي بالا و خصوصا زماني كه Hs بيشتر از ٢ متر هست از لحاظ پرفورمنس بسيار بهتر از مونوهال عمل ميكنه و هم بحث بهبود سي كيپينگ هم كاهش مصرف سوخت رو بدتبال داره
منطقه-ی عملیاتی قایق های سپاه عموما به خلیج فارس محدود میشه اونجا هم موج آنچنانی نداره + استفاده از هیدرو فویل یا فناوری های مشابه باعث میشه ارتفاع کشی از سطح زمین بیشتر بشه که باعش میشه از فاصله ی دور تری ( چه با استفاده از تصاویر حرارتی و یا رادار ) شناسایی بشه + شتاب مورد نیاز برای تکنولوژی هایی مثل هیدرو فویل نیاز به توربین های گازی داره که ایران بهشون دست رسی نداره
تو خليج فارس حرفتون درست هست Hs غالبا زير ٢ متر هست ولي درياي عمان چون با اقيانوس هند هست امواج سنگين تره. البته اگه صرفا خود خليج فارس مدنظر باشه همين قايقها جوابگو هستن البته باز بحث اين هست چه فضاي خالي عرشه اي براي نصب تجهيزات مطلوب هست و چه سطحي از سي كيپينگ براي عمليات.
تصور نادرستی که وجود داره اینه که فکر کنیم شناورهای هیدروفویل کرافت فقط در ابعاد بزرگ ساخته میشن. این تصور کاملا نادرسته. این نوع شناورها رو مثل هر نوع شناوری میشه در ابعاد و تناژ کوچک هم ساخت.
جدا چرا تا الان این نوع شناورها را نداشتیم؟ عجیبه هااااا