یادداشت/فرصت‌ها و تهدیدهای ایران در جنگ دریایی

دکتر مهدی عجمی | عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود

در سال‌های اخیر، منازعات منطقه‌ای و جهانی نشان داده‌اند که عرصه دریا نقشی تعیین‌کننده در سرنوشت جنگ‌ها دارد. جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کشوری با موقعیت ویژه جغرافیایی (دسترسی به خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند) همواره در اندیشه بهره‌گیری از توان دریایی خود برای تحقق اهداف بازدارندگی و دفاعی بوده است. با توجه به تنش‌های فعلی در منطقه و احتمال گسترش مستقیم درگیری‌ها به حوزه دریایی، لازم است نقش، موقعیت، ظرفیت‌ها و چالش‌های ایران در جنگ دریایی با دیدی علمی و راهبردی بررسی شود. این گزارش ضمن مرور اهمیت دریا در جنگ‌های مدرن (با ذکر نمونه‌های تاریخی کلیدی)، توانمندی‌های نیروی دریایی ایران را تشریح کرده و با قدرت‌های فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای مقایسه می‌کند. سپس فرصت‌ها و تهدیدهای ژئوپلیتیکی، اقتصادی و حقوقی پیشِ‌ روی ایران در نبرد دریایی ارزیابی شده و سناریوهای محتمل جنگ دریایی و پاسخ‌های ایران در برابر مداخلات دشمنان تبیین می‌گردد. در پایان نیز پیشنهادهای سیاستی و راهبردی ارائه می‌شود.

این 7 یادداشت از طریق لینک‌های زیر در دسترس است.

یادداشت 1/نقش راهبردی دریا در جنگ‌های مدرن، از جنگ جهانی تا فالکلند و خلیج فارس

یادداشت2/توانمندی‌های ایران در جنگ دریایی (تسلیحات و فناوری‌ها)

یادداشت3/مقایسه تطبیقی توان دریایی ایران با بازیگران فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای

یادداشت4/تحلیل ژئوپلیتیکی موقعیت ایران در دریاها

یادداشت6/سناریوهای احتمالی جنگ دریایی آینده در منطقه

یادداشت7/راهکارها و راهبردهای پیشنهادی برای تقویت بازدارندگی و امنیت دریایی ایران

عرصه دریاها علاوه بر جنبه‌های نظامی، دارای ابعاد اقتصادی، حقوقی و زیرساختی مهمی است که می‌تواند در دوران صلح و جنگ برای ایران هم فرصت‌آفرین و هم تهدیدزا باشد.

ایران از برخی فرصت‌ها و مزیت‌های استراتژیک نیز برخوردار است. مهم‌ترین فرصت ایران، برتری جغرافیایی و اشراف بر تنگه هرمز و سواحل طولانی خلیج فارس است. استقرار موشک‌ها، سامانه‌های ساحلی و شناورها در نزدیک‌ترین فاصله به آبراه‌های حیاتی، به ایران امکان می‌دهد تا در زمان کوتاه و با بهره‌گیری از غافلگیری، ضربات سختی به نیروهای مهاجم وارد آورد یا رفت‌وآمد کشتی‌ها را مختل کند. عمق راهبردی و خطوط تدارکاتی کوتاه‌تر برای ایران به معنای توان تداوم عملیات در یک جنگ فرسایشی دریایی است؛ در حالی‌که نیروهای فرامنطقه‌ای برای حفظ حضور خود باید به خطوط طولانی تدارکاتی و پایگاه‌های دوردست متکی باشند. ایران همچنین با بومی‌سازی فناوری‌ها و توسعه جنگ‌افزارهای ارزان‌قیمت اما کارآمد (موشک‌های کروز ضدکشتی، پهپادهای انتحاری، مین‌های دریایی و…) توانسته ابزاری نامتقارن برای مهار رقبای پیشرفته فراهم کند. این مزیت نامتقارن، هزینه هرگونه درگیری را برای دشمنان افزایش می‌دهد.

با این حال، چالش‌های اساسی نیز پیش‌روی ایران قرار دارد. نخست، شکاف فناوری و کیفی میان تجهیزات ایران و رقبا قابل انکار نیست. ناوگان کلاسیک نیروی دریایی ارتش ایران عمدتاً متکی به شناورهای قدیمی‌تر (دهه ۱۹۷۰ میلادی) یا تعداد محدودی ناوچه بومی جدید است که در برابر کشتی‌های پیشرفته دشمن از نظر سامانه‌های پدافندی و حسگرها ضعف دارند. برتری مطلق هوایی آمریکا و متحدانش نیز چالشی جدی است؛ تجربه جنگ فالکلند نشان داد که نبود پوشش هوایی کافی می‌تواند آسیب‌پذیری شناورها را مرگبار سازد. در آن جنگ، نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا با وجود قدرت برتر، متحمل خسارات جدی از حملات هوایی آرژانتین و موشک‌های اگزوست شد، به‌طوری‌که چند موشک ارزان‌قیمت توانست ۵ ناو انگلیسی از جمله ناوشکن شفیلد را غرق کند. پیام استراتژیک فالکلند آن بود که حتی یک نیروی دریایی درجه‌یک بدون پشتیبانی هوایی کافی، در برابر حملات هوایی و موشکی دشمن آسیب‌پذیر است. این درس برای ایران نیز مهم است: در سناریوی جنگ دریایی، تسلط هوایی و فضای اطلاعاتی رقیب، پاشنه‌آشیل هرگونه ابتکار عمل دریایی ایران خواهد بود.

چالش دیگر، وحدت و هماهنگی رقبای منطقه‌ای علیه ایران است. با آن‌که کشورهای حاشیه خلیج فارس اختلافات داخلی دارند، حضور ایران به عنوان دشمن مشترک می‌تواند آنها را در یک ائتلاف ضدایرانی موقت متحد کند. هرچند برخی تحلیل‌ها به وجود ناهماهنگی و ضعف ساختاری در نیروهای دریایی عربی منطقه اشاره دارند – از جمله پایین‌بودن اولویت تجهیزاتی آنها و کاستی در آموزش‌های مشترک – اما در صورت بروز جنگ، این کشورها احتمالاً با پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی آمریکا، ضعف‌های خود را جبران خواهند کرد. افزون بر این، ایران با محدودیت‌های اقتصادی دست‌به‌گریبان است. یک نبرد دریایی طولانی می‌تواند صادرات نفت و درآمدهای ارزی کشور را کاهش داده و هزینه‌های جنگ را تحمیل کند. محاصره دریایی احتمالی یا انسداد بنادر ایران توسط دشمن، فشار اقتصادی و اجتماعی سنگینی بر تهران وارد خواهد کرد.

در مجموع، ایران در یک منازعه دریایی محتمل، ترکیبی از فرصت‌ها و تهدیدها را پیش رو دارد. بهره‌گیری هوشمندانه از مزیت‌های جغرافیایی و نامتقارن، همراه با مدیریت چالش‌های فناورانه و دیپلماتیک، تعیین خواهد کرد که آیا ایران می‌تواند دشمنان برتر خود را فرسایش داده و به بازدارندگی مؤثر دست یابد یا خیر. در ادامه، برای فهم بهتر موازنه قوا، توان دریایی ایران با رقبای کلیدی مقایسه می‌شود.

در این بخش به مهم‌ترین فرصت‌ها و تهدیدهای ایران در حوزه‌هایی مانند اقتصاد دریاپایه، حقوق بین‌الملل، امنیت بندرها، حمل‌ونقل انرژی و زیرساخت‌های دریایی پرداخته می‌شود.

اقتصاد دریاپایه (Blue Economy):

فرصت‌ها: ایران با داشتن سواحل طولانی در شمال و جنوب، پتانسیل عظیمی برای توسعه اقتصاد مبتنی بر دریا دارد. تجارت دریایی (صادرات و واردات از طریق دریا) شریان حیاتی اقتصاد کشور است و توسعه بنادر بزرگی چون شهید رجایی، امام خمینی و چابهار می‌تواند درآمدهای ترانزیتی و اشتغال‌زایی گسترده ایجاد کند. همچنین منابع زنده دریایی (شیلات) و منابع بستر دریا (مانند میادین نفت و گاز فراساحلی) فرصت‌های اقتصادی ارزشمندی هستند. هرچه قدرت دریایی ایران بیشتر شود، امکان بهره‌برداری امن‌تر از این منابع و مسیرها فراهم‌تر خواهد شد. برای مثال، امنیت خطوط کشتیرانی صادرات نفت و پتروشیمی ایران در گرو حفاظت دریایی است؛ تقویت نیروی دریایی و حضور فعال در آبراه‌ها باعث افزایش اطمینان شرکت‌ها و بیمه‌گران بین‌المللی برای کار با بنادر ایران می‌شود و به رونق تجارت کمک می‌کند. افزون بر این، طرح‌های توسعه سواحل مکران و تبدیل آن به قطب صنعتی-بندری، از جمله فرصت‌هایی است که با تأمین امنیت دریایی و سرمایه‌گذاری خارجی می‌تواند اقتصاد کشور را متحول کند.

تهدیدها: در صورت بروز جنگ دریایی یا افزایش تنش‌ها، اقتصاد دریاپایه ایران به‌شدت آسیب‌پذیر می‌شود. تحریم‌های دریایی و محدودیت‌های بیمه‌ای یکی از حربه‌هایی است که در سال‌های گذشته علیه صادرات نفت و کشتیرانی ایران به‌کار رفته و می‌تواند تشدید شود. به عنوان نمونه، در مقاطعی برخی شرکت‌های کشتیرانی ایرانی نظیر خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی یا نفتکش‌های ایران در لیست تحریم قرار گرفتند که امکان پهلوگیری یا عبور آن‌ها را محدود کرد. در شرایط جنگی، حتی اگر تحریم رسمی وجود نداشته باشد، خطر حمله به کشتی‌های تجاری و نفتکش‌های ایران یا ناامن جلوه دادن مسیرهای دریایی منتهی به ایران توسط دشمن، می‌تواند هزینه‌های بیمه و حمل‌ونقل دریایی را برای کشور بالا ببرد و عملاً صادرات نفت و واردات کالا را مختل سازد. نمونه تاریخی، جنگ نفت‌کش‌ها در دهه ۱۹۸۰ میلادی است که طی آن صدها کشتی تجاری در خلیج فارس هدف قرار گرفتند و هزینه تجارت منطقه را سرسام‌آور کردند. بنابراین یکی از تهدیدهای جدی، فلج شدن اقتصاد ایران از طریق اختلال در خطوط مواصلاتی دریایی است.

حقوق بین‌الملل دریایی:

فرصت‌ها: نظام حقوق بین‌الملل دریاها (به‌ویژه کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها یا UNCLOS) اصولی را برای بهره‌برداری صلح‌آمیز از دریاها و عبور و مرور آزاد کشتی‌ها تعیین کرده است. هرچند ایران هنوز به UNCLOS ملحق نشده، اما عمده قواعد عرفی آن را پذیرفته است. بر اساس حقوق بین‌الملل، ایران حاکمیت کامل بر آب‌های سرزمینی تا ۱۲ مایل از خط ساحلی خود دارد و در این محدوده می‌تواند قوانین خود را اعمال کند. همچنین ایران منطقه انحصاری اقتصادی (EEZ) تا ۲۰۰ مایل دریایی در دریای عمان دارد که حق بهره‌برداری اقتصادی از منابع آن را به کشور می‌دهد. اصل عبور بی‌ضرر (Innocent Passage) در تنگه‌ها یک قاعده بین‌المللی است که به همه کشورها اجازه عبور از آبراه‌های بین‌المللی (مانند هرمز) را می‌دهد مشروط بر اینکه صلح و نظم ساحلی را نقض نکنند. ایران می‌تواند از این مقررات در شرایط عادی برای تأمین عبور امن کشتی‌ها و بهره‌مندی از حق ترانزیت استفاده کند. به علاوه، نهادهای بین‌المللی دریانوردی (مثل سازمان بین‌المللی دریانوردیIMO) تریبونی برای ایران هستند تا دیدگاه‌های خود را مطرح و ائتلاف‌های حقوقی ایجاد کند؛ به عنوان مثال برای محکومیت حضور نظامی غیرقانونی یا اعمال فشار سیاسی بر کشورهای متخاصم.

تهدیدها: در وضعیت جنگی یا بحران امنیتی، حقوق بین‌الملل دریایی میدان نبرد تفاسیر و استثنائات می‌شود. اگر ایران احساس کند امنیت ملی‌اش به خطر افتاده، ممکن است دست به اقداماتی بزند که از نظر برخی کشورها مغایر آزادی کشتیرانی باشد؛ نمونه شاخص، تهدید به بستن تنگه هرمز است. هرچند طبق UNCLOS تنگه هرمز مشمول عبور ترانزیتی است، اما در وضعیت جنگی حاکمیت ملی و اصول حقوق جنگ بر عبور آزاد غلبه دارد و ایران می‌تواند در صورت تهدید حیاتی، عبور و مرور را محدود کند. این اقدام می‌تواند به تقابل حقوقی با قدرت‌های جهانی بینجامد و حتی پای شورای امنیت سازمان ملل را به میان بکشد. تهدید حقوقی دیگر، ادعاهای ارضی و مرزی برخی همسایگان است؛ هرچند اکثر مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس مشخص شده، اما امارات ادعای مالکیت جزایر تنب و بوموسی را مطرح می‌کند که می‌تواند بهانه مداخله حقوقی یا حتی نظامی باشد. به‌علاوه، اگر ایران در خلال یک درگیری، کشتی‌های کشورهای ثالث را مورد بازرسی یا حمله قرار دهد (مثلاً به‌ ظن حمل سلاح برای دشمن)، ممکن است از منظر حقوق بین‌الملل به اقدام غیرقانونی متهم شود و اجماع جهانی علیه خود ایجاد کند. به طور خلاصه، مرز باریکی بین استفاده مشروع از حقوق‌دریایی و نقض آن در شرایط بحرانی وجود دارد که مدیریت آن برای ایران یک چالش خواهد بود.

امنیت بندرها و زیرساخت‌های دریایی:

فرصت‌ها: ایران دارای بنادر بزرگ تجاری و پایانه‌های نفتی حیاتی در سواحل خلیج فارس و دریای عمان است. این بنادر هم دارایی اقتصادی و هم دارایی استراتژیک کشور محسوب می‌شوند. ایمن‌سازی و توسعه این بنادر (از طریق سیستم‌های دفاع ساحلی، پدافند هوایی و سازه‌های محافظ) یک فرصت برای افزایش تاب‌آوری کشور در برابر جنگ دریایی است. هر چه بندرهای ایران امن‌تر باشند، دشمن در آسیب‌رسانی به اقتصاد کشور ناکام‌تر خواهد بود. از طرف دیگر، توسعه زیرساخت‌هایی نظیر خطوط لوله نفت و گاز جایگزین مسیر دریا (مثل خط لوله نفت گوره-جاسک که نفت را به دریای عمان می‌رساند) می‌تواند وابستگی به یک نقطه (تنگه هرمز) را کاهش دهد و فرصت ادامه صادرات حتی در شرایط ناامن شدن خلیج فارس را فراهم کند. همچنین سرمایه‌گذاری در سامانه‌های هشدار سریع و نظارت ساحلی (رادارهای ساحلی، پهپادهای گشت‌زنی) در بنادر، به کشف سریع تهدیدات (مثل نزدیک شدن قایق‌های انفجاری یا زیردریایی‌های کوچک دشمن) کمک می‌کند.

تهدیدها: از جدی‌ترین تهدیدهای جنگ دریایی برای ایران، حملات به بنادر و زیرساخت‌های ساحلی است. دشمن به خوبی می‌داند که بندرهای نفتی مانند خارک و عسلویه شاه‌راه اقتصاد ایران هستند؛ لذا در صورت جنگ احتمالاً نخستین اهداف، این مراکز خواهند بود. حملات موشکی یا هوایی متمرکز می‌تواند صادرات نفت ایران را زمین‌گیر کند و خسارات سنگینی به تجهیزات بارگیری و انبارش وارد آورد. همچنین مین‌گذاری در ورودی بنادر یک شیوه کلاسیک در جنگ دریایی است که می‌تواند تردد کشتی‌ها را متوقف کند. از سوی دیگر، زیرساخت‌های حیاتی نظیر نیروگاه‌های ساحلی، کارخانه‌های آب‌شیرین‌کن، و دکل‌های مخابراتی ساحلی نیز در تیررس حملات دریایی قرار دارند. تجربه جنگ‌های اخیر (مثلاً حمله به تأسیسات نفتی عربستان در سال ۲۰۱۹) نشان داد که پهپادها و موشک‌های کروز قادرند از فاصله دور به زیرساخت‌های حیاتی اصابت کنند؛ ایران نیز باید آماده مقابله با حملات دورایستای دریایی به بنادر و تأسیسات خود باشد. آلودگی و بحران زیست‌محیطی ناشی از تخریب زیرساخت‌ها (مانند آتش‌سوزی گسترده نفت در خارک) می‌تواند تبعات ثانویه برای کشور داشته باشد. بنابراین تهدید اصلی، فلج شدن لجستیک و اقتصاد کشور از طریق حمله به گلوگاه‌های بندری است که نیازمند پیش‌بینی و چاره‌اندیشی دفاعی است.

حمل ‌و نقل انرژی و امنیت خطوط کشتیرانی:

فرصت‌ها: ایران به عنوان دارنده منابع بزرگ نفت و گاز، منافع مستقیمی در امنیت عبور و مرور انرژی در منطقه دارد. در زمان صلح، ایران و همسایگانش همگی منتفع از امنیت مسیرهای دریایی هستند و این یک مصلحت مشترک منطقه‌ای ایجاد می‌کند. ایران می‌تواند با ابتکار عمل‌های دیپلماتیک (مثلاً طرح پیمان عدم تعرض دریایی در خلیج فارس یا طرح «صلح هرمز» که در سال ۱۳۹۸ پیشنهاد شد) به کاهش حضور نظامی بیگانگان و افزایش همکاری منطقه‌ای برای حفاظت از عبور انرژی کمک کند. همچنین حضور مؤثر ایران در اسکورت نفتکش‌ها (چه متعلق به ایران و چه سایر کشورها) در آب‌های پرخطر، می‌تواند اعتبار ایران را به‌عنوان تأمین‌کننده امنیت انرژی افزایش دهد. برای نمونه، نیروی دریایی ارتش ایران بارها نفتکش‌های خود را در برابر دزدان دریایی اسکورت کرده و حتی در سال ۲۰۲۱ دو نفتکش ایرانی را از مسیر اطراف آفریقا و جبل‌الطارق به مدیترانه و سپس به ونزوئلا رساند. این نشان می‌دهد ظرفیت عملیاتی دوربرد برای حفاظت از منافع انرژی در حال شکل‌گیری است.

تهدیدها: در سناریوی جنگ دریایی، خطوط کشتیرانی حامل نفت و گاز تبدیل به میدان جنگ می‌شوند. همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، جنگ نفتکش‌ها در دهه ۱۳۶۰ تجربه تلخی بود که می‌تواند تکرار شود. در صورت ورود آمریکا یا اسرائیل به یک درگیری، احتمال حمله به نفتکش‌های ایرانی یا مرتبط با ایران زیاد است. بالعکس، ایران نیز تهدید کرده که اگر امنیتش به خطر بیافتد، صدور انرژی منطقه را مختل خواهد کرد. ابزارهایی مانند مین‌های دریایی، حملات اژدری زیردریایی‌ها یا حتی توقیف فیزیکی نفتکش‌ها (همانند ماجرای توقیف نفتکش انگلیسی استینا ایمپرو در ۲۰۱۹) می‌تواند برای این منظور به‌کار رود. اما این اقدامات ممکن است به اقدام متقابل شدید از سوی قدرت‌های بزرگ بینجامد. بیمه‌گران بین‌المللی در صورت افزایش خطر، ممکن است منطقه جنگی اعلام کنند که هزینه حمل‌ونقل هر بشکه نفت را ده‌ها دلار افزایش می‌دهد و عملاً صادرات انرژی را غیراقتصادی می‌کند. حتی اگر ایران به نفتکش‌ها حمله نکند، وقوع جنگ باعث خروج شرکت‌های کشتیرانی خارجی از منطقه خواهد شد؛ مثلا خطوط کانتینری ممکن است بنادر ایران را ترک کنند و کشور در تأمین کالا دچار مشکل شود. بنابراین تهدید جدی این است که با شعله‌ور شدن جنگ دریایی، شریان انرژی و تجارت کشور قطع گردد و ایران از درآمد حیاتی صادرات محروم شود.

محیط‌زیست و حقوق دریا (فرصت پنهان و تهدید خاموش):

فرصت‌ها: توجه به ابعاد محیط‌زیستی دریا می‌تواند برای ایران یک زمینه همکاری بین‌المللی حتی با برخی کشورهای متخاصم باشد. مثلاً همه کشورهای منطقه نگران آلودگی نفتی خلیج فارس هستند؛ ایران می‌تواند پیشنهاد ایجاد سازوکار منطقه‌ای پاسخ به بحران‌های زیست‌محیطی دریایی را بدهد تا در زمان صلح ارتباطات مفیدی شکل گیرد که در زمان جنگ جلوی اقدامات مخرب علیه زیرساخت‌ها را بگیرد (چون تبعاتش دامن همه را می‌گیرد). همچنین حقوق دریاها در حوزه حفاظت محیط‌زیست می‌تواند اهرمی علیه جنگ‌افروزی باشد؛ به طور نمونه، استفاده از برخی تسلیحات (مثل اژدرهای هسته‌ای یا انفجار چاه‌های نفت) به عنوان جنایت زیست‌محیطی محکوم است و ایران می‌تواند در مجامع بین‌المللی هرگونه تهدید به این اقدامات را پیشاپیش غیرقانونی اعلام کند.

تهدیدها: از سوی دیگر، جنگ دریایی می‌تواند فاجعه محیط‌زیستی برای ایران به همراه داشته باشد. نشت نفت گسترده از نفتکش‌ها یا چاه‌های نفتی، مرگ و میر آبزیان، آلودگی سواحل خوزستان و بوشهر و حیات صیادی مردم را تهدید می‌کند. استفاده احتمالی از سلاح‌های ممنوعه (مثلاً مین‌های نشمین‌دار یا انفجارات وسیع دریایی) می‌تواند اکوسیستم خلیج فارس را برای دهه‌ها تخریب کند. این تهدید خاموشی است که در بحبوحه جنگ ممکن است نادیده گرفته شود ولی در بلندمدت بر امنیت غذایی و سلامت جوامع ساحلی ایران اثر خواهد گذاشت. بنابراین در کنار همه ابعاد نظامی و اقتصادی، بعد محیط‌زیستی جنگ دریایی نیز تهدیدی است که باید در محاسبات مدنظر باشد.

در جمع‌بندی این بخش، می‌توان گفت عرصه دریایی برای ایران یک شمشیر دولبه است: اگر کشور بتواند با تقویت توان نظامی، دیپلماسی فعال دریایی، توسعه زیرساخت‌ها و رعایت الزامات بین‌المللی، شرایط صلح‌آمیز را حفظ کند، دریاها موتور رشد اقتصاد ملی و اقتدار منطقه‌ای خواهند بود؛ اما اگر تنش‌ها به درگیری کشیده شود، همین دریاها می‌توانند گلوگاه‌های خفقان اقتصاد و امنیت کشور شوند. بنابراین بهره‌گیری از فرصت‌ها و دفع تهدیدهای دریایی، نیازمند راهبرد جامع دریایی است که تمامی این ابعاد را دربر بگیرد. بخش بعدی، به سناریوهای محتمل جنگ دریایی آینده و مداخله بازیگران مختلف می‌پردازد که آزمونی برای چنین راهبرد جامعی خواهند بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *