همهی شهرهای ساحلی بزرگ و مهم دنیا، ازجمله برخی کشورهای کوچک همسایه ایران، بدون استثنا، دارای یک یا چند نماد شهری معروف هستند که بهعنوان مرکزیت یک مجموعه تفریحی و گردشگری بزرگ ایفای نقش کرده و چهره شهرهای ساحلی را متحول کردهاند.
اما متاسفانه، هیچیک از شهرهای ساحلی ما (چه در شمال و چه جنوب کشور) دارای سازههای فاخر مهندسی معروف بهعنوان نماد شهری و جاذبه گردشگری نیستند. در اینجا، بهمنظور کمک به روشنترشدن ذهن مدیران ارشد و مدیران استانهای ساحلی کشور، سعی میکنیم برخی از این نمادهای معروف را بررسی کنیم.
برای نشاندادن قابلیت اجرا و امکانپذیری چنین طرحهایی، ابتدا به بررسی برخی کشورهای کوچک همسایه پرداختهایم. در گزارشهای قبل، به نمادهای شهری مدرن کشور کویت، کشور آذربایجان، کشور گرجستان، کشور قطر و کشور امارات پرداختیم و در این گزارش، به کشور اوکراین میپردازیم.
معرفی کشور اوکراین
کشور اوکراین یکی از کشورهای اروپای شرقی با جمعیت 42 میلیون نفر و وسعت 600 هزار کیلومترمربع (36 درصد مساحت ایران) است که پس از فروپاشی شوروی سابق در سال 1991 به استقلال مجدد رسید. این کشور در حاشیه شمالی دریای سیاه واقع شده که معروفترین شهر ساحلی آن شهر اودسا است. همچنین یک رودخانه بزرگ به نام دنیپر از شمال تا جنوب آن در جریان است که قابل کشتیرانی است و شهرهای بزرگ و پرجمعیتی در ساحل این رود زیبا شکل گرفتهاند که مهمترین آن شهر کییف (پایتخت اوکراین) است.
اوکراین در شرایط فعلی، کشوری با اقتصاد ضعیف با بودجه سالیانه 33 میلیارد دلار و رتبه 60 دنیا است. تا سال 2012 و قبل از انقلاب مخملی اوکراین، گردشگری یکی از منابع مهم درآمدی اوکراین بوده و این کشور همواره صفت «عروس اروپا» را برای خود داشته است و هشتمین مقصد گردشگری دنیا بود. اوکراین با 23 میلیون گردشگر 2 درصد GDP این کشور و حدود 2 درصد (351 هزار شغل) از کل اشتغالزایی این کشور را شکل میداد ولی پس از اتفاقات سال 2013 و جدایی شبه جزیره کریمه همه چیز تغییر کرد.
اوکراین یک کشور دریایی و فرهنگ غنی دریایی است به گونهای که 100 هزار نفر اوکراینی بر روی کشتیهای خارجی کار میکنند و ششمین کشور صادر کننده دریانورد در دنیا هستند و تقریبا در همه شهرهای ساحلی آن، دانشگاه دریایی وجود دارد.
در ادامه به چهار نماد شهری معروف اوکراین اشاره میکنیم.
مجسمه مام میهن
این مجسمه که معروفترین نماد شهری اوکراین است در شهر کییف پایتخت کشور اوکراین و بر فراز رود دِنیپر ساخته شده و به عنوان سمبلی از رشادتهای مردم اوکراین و 11600 کشته این کشور در جنگ جهانی دوم و نمادی از بسیج مردمی شوروی در زمان جنگ بوده است. طراحی این مجسمه در سال 1978 نهایی شد و ساخت آن در سال 1979 شروع شده و در سال 1981 پایان یافت. جنس این مجسمه از جنس تیتانیوم بوده و با هزینه 9 میلیون روبل (حدود 6 میلیون دلار در زمان خود) ساخته شد و بر فراز ساختمان موزه این شهر(موزه جنگ بزرگ میهن پرستانه) قرار گرفته است.

ارتفاع این مجسمه ۱۰۲ متر و وزن آن ۵۶۰ تن است. طول شمشیر مجسمه ۱۶ متر و وزن آن ۹ تن بوده و روی سپر مجسمه با ابعاد 13 متر در 8 متر، آرم اتحاد جماهیر شوروی نقش بسته است. طراحی این مجسمه چندین مرتبه توسط طراحان اوکراینی تغییر یافت. در طرح اولیه دو مجسمه به ارتفاع 210 متر در کنار هم وجود داشت که از جنس غیرفلزی بود.
بعدا این طرح مطرح شد که اگر از جنس فلز باشد در معرض نور آفتاب، از درخشندگی خاصی برخوردار خواهد بود که هم تداعی کننده قداست مجسمه است و هم اینکه از تمام شهر براحتی قابل رویت است ولی هزینه آن بسیار سنگین میشد. لذا دو مجسمه تبدیل به یک مجسمه و ارتفاع آن از 210 متر به 102 متر کاهش یافت. از آنجا که این مجسمه بر فراز یک منطقه مرتفع ساخته شده تقریبا از تمام شهر کییف قابل مشاهده است.

در زمان شوروی اصرار زیادی بر ساخت نمادهای فاخر شهری با هدف تبلیغ کمونیسم و یادبود کشته شدگان جنگ جهانی دوم وجود داشت به گونهای که امروزه در هر شهری از اروپای شرقی میتوان چندین نماد کوچک و بزرگ از آن دوران مشاهده کرد که عمدتا در مرتفعترین نقاط شهر ساخته شدهاند. فضای باز اطراف این مجسمه و دید باز آن بر روی شهر باعث شده که یک منطقه تفریحی بزرگ و جذاب برای گردشگران باشد.
موزههای نظامی متعددی نیز در زیر این مجسمه و اطراف آن وجود دارد که شامل توپ و تانک و موشک و هواپیماهای قدیمی و جدید است. متاسفانه در ایران یک حساسیت و ترس عجیبی در ساخت سازههای بلند مهندسی وجود دارد به گونهای که مردم شهرهای ساحلی خیلی به ندرت این شانس را دارند که بتوانند از بالا، شهر خود و دریا را تماشا کنند و فقط تصاویر اینترنتی که با هواپیما یا کوآدکوپتر گرفته شده را میتوانند ببینند.

متاسفانه قد فکری طراحان معماری ما کوتاه است و از اعتماد بهنفس کافی برای خلق سازههای مرتفع برخوردار نیستند لذا اکثر طراحی آنها بر روی زمین، پهن شده است.
مجسمه ولادیمیر مقدس (Saint Vladimir Monument)
این مجسمه با ارتفاع 4/20 متر در سال 1853 (167 سال قبل) ساخته شد که یکی از قدیمیترین مجسمههای اروپا است. این مجسمه به عنوان دومین نماد شهری معروف اوکراین باز هم در شهر کییف و بر فراز رود دنیپر ساخته شده و بدلیل نمای زیبایی که از کل شهر ارائه میکند و بدلیل اینکه در وسط یک پارک معروف قرار گرفته، همواره مورد توجه گردشگران است.
مجسمه استقلال
یکی از جاذبههای معروف و سومین نماد شهری کییف، یک سازه مرتفع به نام مجسمه استقلال در مرکز شهر کییف و در محلی به نام «میدان» واقع است. خیابان معروف «کرشاتیک» که مرکز گردشگری این شهر است منتهی به این نماد میگردد. تجمعات انقلاب مخملی سال 2013 در اطراف این نماد میافتاد و همین باعث معروفیت بیشتر این نماد شد.
این نماد به ارتفاع 61 متر و در سال 2001 به مناسبت دهمین سال استقلال اوکراین از شوروی ساخته شد. در طبقات زیرین این نماد، یک فروشگاه بزرگ (هایپر مارکت) و مراکز زیبا و چشم نواز فروش سوغات اوکراینی وجود دارد که بصورت زیرزمینی امتداد یافته تا به ایستگاه مترو رسیده است. کل منطقه و خیابانهای اطراف این نماد، مراکز معروف گردشگری هستند.
راه پله پوتمکین
در برخی مواقع، نمادهای شهری یک سازه بلند نیستند مانند نماد شهری اودسا که یک راه پله عریض و بلند است. ساخت این پلکانهای سنگی از سال ۱۸۳۷ تا ۱۸۴۱ به طول انجامید و شامل ۱۹۲ پله به ارتفاع ۲۷ متر و طول ۱۴۲ متر میشود که روبروی بندر اصلی اودسا و به سمت دریا ساخته شده است.
مراسمات ملی و محلی بر روی این راه پله بزرگ برگزار میشود و شرکت کنندگان همزمان با تماشای مراسم، مناظر جذابی از دریا و بندر و تردد کشتیها را در روبروی خود دارند.
کدام بندر یا منطقه بندری ایران در شمال یا جنوب کشور چنین معماری و چنین تمهیداتی دارد؟ چند درصد مردم ایران تا الان از نزدیک یک کشتی اقیانوسپیما را دیدهاند؟ این تمهیدات به نوعی تقویت کننده روح فرهنگ دریایی در مردم یک کشور است.
سایر نمادهای شهری
تقریبا همه شهرهای اروپایی برای خود یک نماد و سمبل معروف دارند به گونهای که وقتی فردی به یک شهر سفر میکند با گرفتن عکس یادگاری در مقابل این نماد (یا نمادها)، نشان میدهد که در آن شهر بوده است. حتی شهرهای کوچک و فقیر نیز به نوعی یک نماد شهری دارند.

مثلا در شوروی سابق که سختگیری مالی زیادی وجود داشته، در شهر کوچک نیکولایف معماری پایههای یک مخزن بزرگ آب به گونهای طراحی شده که خود یک نماد شهری باشد. در یک مثال دیگر میتوان ساختمان زیردریایی را نام برد که معماری بیرونی یک رستوران است که به شکل یک زیردریایی نظامی طراحی شده و در فضای داخلی آن نیز شبیه به یک زیردریایی طراحی شده است و امروزه خود به عنوان یک نماد شهری و شاخص شناخته میشود و هرساله گردشگران را به سوی خود جلب میکند.

«قدم جدید» اوکراین در توسعه گردشگری ساحلی
کشور اوکراین هم اکنون دارای اقتصاد ضعیفی است و دارای منابع نفت و گاز نیست و بخصوص در سالهای اخیر که درگیر جنگ داخلی و مشاجرات با روسیه شده است. در این مشاجرات، روسیه شبه جزیره زیبا و توریستی کریمه را از اوکراین جدا و به خاک خود ملزم نمود و شهرهای زیبا و معروفی مانند یالتا، سیمفرُپُل، سواستاپُل و فئودوسیا از اوکراین جدا شدند.
طول سواحل شبه جزیره کریمه در حدود 980 کیلومتر بود که به یکباره اوکراین این طول خط ساحلی را به همراه صدها هتل و هزاران مرکز گردشگری و تفریحی از دست داده و با کمبود اماکن گردشگری ساحلی برای گردشگران داخلی و خارجی مواجه شد. انبوه جمعیت در فصل تابستان به سمت معدود شهرهای ساحلی باقیمانده در کنار دریای سیاه مانند اودسا هجوم میبردند که باعث شلوغی و گرانی بیش از حد هتلها و اماکن گردشگری ساحلی شده و عملا موجب نارضایتی عموم مردم شده بود.
دولت اوکراین متوجه شد که مدیریت این شرایط بسیار دشوار است و در صورت ادامه آن، درآمد گردشگری اوکراین با افت شدیدی مواجه میشود. اوکراین قبل از جنگ داخلی به «عروس اروپا» معروف بود و بدلیل طبیعت زیبا، سواحل طولانی و امکانات گردشگری خوب و مدرن از مقاصد جذاب و دلچسب گردشگران خارجی بود و 2 درصد از GDP و اشتغال این کشور از محل گردشگری تامین میشد. چند سال انتظار پس از جدایی شبه جزیره کریمه و شرایط سیاسی بین المللی نشان داد که بازگشت کریمه به اوکراین تقریبا غیرممکن و انتظار برای بازگشت سواحل و امکانات گردشگری کریمه بیهوده است و لذا دولت این کشور باید فورا فکر جدیدی برای ساماندهی گردشگری خود کند.
از نظر مالی و اقتصادی نیز حمایتهای روسیه بطور کامل قطع شده و حتی فروش گاز روسیه به اوکراین با افزایش حاد قیمت مواجه شده بود. از آنطرف نیز هنوز بانکهای اروپای غربی و اتحادیه اروپا و آمریکا آماده دادن وامهای کلان به دولت اوکراین نبودند چراکه اولا بیثباتی سیاسی و امنیتی در اوکراین نمیتوانست معلوم کند که دولت بعدی تا چند وقت برقرار خواهد بود و مسئولیت بازپرداخت وامها با چه کسی است.
دوما سیستم مالی و اداری اوکراین نیازمند اصلاحات اساسی و ساختاری مطابق سیستم اروپای غربی بود که سالها زمان میبرد. لذا اوکراین به غیر از برخی کمکهای ضروری انسان دوستانه نمیتوانست روی کمک غربیها برای توسعه گردشگری و جبران امکانات از دست رفته در کریمه حساب کند. از طرفی فروپاشی گردشگری دریایی و ساحلی این کشور میتوانست آمار بیکاری را افزایش داده و منابع درآمدی بودجه دولت را نیز محدودتر کند. لذا دولت این کشور هیچ چارهای نداشت بجز اتکا بر سرمایههای مستقیم بخش خصوصی.
به دنبال آن یک لایحه در سال 2016 با عنوان «نُوی شاگ» (به مفهوم قدم جدید) به مجلس این کشور ارائه کرد که فورا هم تصویب شد. این لایحه، همه مدیران شهرهای کوچک ساحلی اوکراین را موظف نمود که یک طرح کلان شهری برای توسعه گردشگری ارائه کنند و سپس تسهیلات ویژهای برای اختصاص زمین و مجوز ساخت و معافیتهای چند ساله مالیاتی برای سرمایهگذاران بخش خصوصی از همه دنیا و بخصوص خود اوکراینیها در نظر گرفت.
بدین ترتیب در یک بازه زمانی کوتاه شهرهای کوچک و حتی روستاهای کوچک ساحلی که تا پیش از این حتی یک گردشگر هم به خود ندیده بودند عرصه ساخت و ساز امکانات مدرن گردشگری، هتلها و ماریناها شدند مانند شهرهای آچاکف، کوبلوا، یوژنی، چورنامورسک و زاتُک.
بطور مثال یک گشت و گذار مختصر در شهر چورنامورسک نشان میداد خانههای قدیمی و روستایی و تاسیسات پهلوگیری قایقهای صیادی و بازارچههای سنتی ساحلی به سرعت در حال تخریب بوده و همزمان در نقاط دیگر، مشغول گودبرداری و بتن ریزی برای ساخت هتلهای مجلل هستند. طبیعتا مردم فقیر این مناطق نیز با درآمد بالایی مواجه میشوند و با این تحولات همراهی میکنند. سرعت تخریبها و ساخت و سازها در هر ماه با ماه قبل قابل قیاس نبود. برنامههای تلوزیونی نیز مکررا طرحهای توسعهای هر منطقه را تبلیغ میکردند و مردم این کشور را تشویق به سرمایهگذاری مینمودند.
از نکات جالب دیگر اینست که در سال 2017 اعلام شد مرتفع ترین نماد شهری حاشیه دریای سیاه در شهر چورنامورسک در مدت 6 سال (از سال 2018) ساخته خواهد شد. احتمالا اوکراین با چنین سرعتی خواهد توانست ظرف کمتر از 5-7 سال چهره کاملا جدید و متفاوتی از شهرهای ساحلی خود ارائه کند و مجددا صفت «عروس اروپا» را برای خود احیا کند. شاید آنها توانستند شعار «نه شرقی نه غربی» (ما را) در حوزه اقتصادی تا حدودی با موفقیت، اجرایی کنند یعنی نکته جالب در اینجاست که اوکراین توانست بدون حمایتهای روسیه و بدون وامهای کلان دولتی از بانکهای غربی چنین تحولاتی را شروع کند.
این شرایط محدودیتهای مالی و تحریمهای اقتصادی تا حد زیادی مشابه شرایط ایران است با این تفاوت که در ایران برنامه مدونی برای به میدان آوردن سرمایههای کوچک و بزرگ مردمی و بخش خصوصی (بخصوص در شهرهای محروم و دور افتاده ساحلی) وجود ندارد یا تبلیغاتی روی آن نمیشود و انتظار برای گرهگشاییهای سیاسی و هستهای هم دورنمای مشخص و روشنی ندارد.
بطور مثال مقام معظم رهبری در سال 88 از لزوم تحول در سواحل مکران سخن گفتند و صحبتهای بعدی مدیران رده میانی، حاکی از لزوم اسکان حداقل 5 میلیون نفر در این سواحل و توسعه سرمایهگذاریها بود. این برنامهها در برخی حوزهها موفقتر بودهاند ولی در حوزه گردشگری چطور؟ آیا بعد از گذشت 11 سال از دستورات رهبری، شاهد تحولات اساسی در سواحل مکران هستیم؟ آیا سیاستهای تمرکز جمعیت در این سواحل توانسته است به اهداف خود حتی نزدیک شود؟ آیا در حوزه گردشگری، به عنوان مهمترین عامل جذب و استقرار جمعیت، هیچ برنامه مدونی بصورت قانون به تصویب رسیده است و اگر برنامههایی مصوب شدهاند تا چه حد موفق بودهاند؟ آیا تواناییهای مالی کشور نفتخیز ایران در 11 سال گذشته کمتر از اوکراین بوده (که نه تنها درآمد نفت و گاز نداشته بلکه هرساله بخش هنگفتی از بودجه خود را صرف خرید گاز از روسیه میکند)؟ آیا قدرت مدیریتی و نبوغ مدیران ما کمتر از کشور جنگ زده اوکراین بوده است؟ آیا بخش خصوصی ایران ضعیفتر از کشوری بوده است که تا همین چند سال پیش دارای ساختار کمونیستی و ضد خصوصی بوده است؟
شاید پاسخ به این سوالات یا حداقل تفکر در این سوالات بدیهی بتواند تا حدی راهگشا باشد. باید پذیرفت که ریشه مشکلات ما، فقر منابع مالی و تحریم نیست بلکه فقر تفکرات مدرن مدیریتی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی مالک اشتر