محمد مونسان*
عدم توسعه یافتگی استانها و شهرهای ساحلی جنوب کشور در چند دهه اخیر نشان از یک ضرورت فراموش شده دارد به نام «ضرورت بازنگری در تقسیمات استانی جنوب کشور». معمولا در استانهایی که مساحت زیادی دارند، مسئولین استانی تمرکز کافی در بخشهای مختلف آن بهطور یکسان ندارند و از طرف دیگر بودجه اندک این استانها نیز باعث عقب افتادگی بیشتر آنها میشود.
تجربه موفق تقسیم استانهای بزرگ یا پرجمعیت کشور به استانهای کوچکتر، مفید بودن این کار را به اثبات رسانیده است مانند تقسیم استان خراسان به سه استان و همچنین تشکیل استانهای قم، قزوین و البرز. با توجه به مشکلات کم آبی در کشور در سالهای اخیر، تقریبا همه مسئولین و کارشناسان به ضرورت انتقال جمعیت کشور به سمت سواحل، اتفاق نظر دارند ولی یکی از موانع بزرگ، همین تقسیمات نامناسب کشوری در سواحل جنوب است.
باید تقسیمات استانی را طوری انجام داد که سهم هر استان از سواحل جنوب کشور بیش از400 کیلومتر نباشد تا بتوان تمرکز و رسیدگی مناسبی را از طرف مسئولین استانی انتظار داشت. به نظر میرسد حداقل چهار تغییر زیر در تقسیمات استانی سواحل جنوبی بسیار ضروری و واجب است که محوریت آن کوچکتر کردن استانهای هرمزگان و سیستان و بلوچستان است:
1- تشکیل استان جزایر:
حدود 30 جزیره ایرانی خلیج فارس در حوزه سیاسی سه استان بوشهر، خوزستان و هرمزگان قرار دارند که بیش از نیمی از آنها غیرمسکونی هستند. جزایری هم که مسکونی هستند اغلب دارای وضعیت معیشتی و اقتصادی بسیار نامناسب هستند چراکه از پتانسیلهای این جزایر جهت رونق اقتصادی استفاده نمیشود نظیر جذابیتهای تفریحی و توریستی (با توجه به طبیعت زیبای این جزایر و همچنین آثار تاریخی مانند جزیره هرمز)، سوخترسانی به کشتیها (با توجه به قرارگیری در مسیر تردد کشتیهای تجاری عبوری از خلیج فارس و کمترین فاصله تا این خطوط کشتیرانی)، استقرار صنعت اوراق کشتی (با توجه به معضلات زیست محیطی کمتر در جزایر کوچک)، مناطق آزاد اقتصادی (برای استقرار کارخانجات و صنایعی که نیازمند قطعات وارداتی بدون گمرک یا تردد متخصصین خارجی بدون ویزا هستند)، معادن و منابع طبیعی، شیلات (برای فرآوری سریعتر و نزدیکتر محصولات شیلاتی در کاخانههای مستقر در جزایر) و غیره.
حتی برخی جزایر دارای برق و امکانات زیرساختی هم نیستند. تنها جزایری که هم اکنون از رونق اقتصادی نسبی و جمعیت مناسبی برخوردار هستند جزایر قشم و کیش هستند. یکی از علل عدم تمرکز بر جزایر ایرانی این است که این جزایر جزء استانهایی هستند که خود دارای وسعت بسیار زیاد و بودجه کم هستند لذا طبیعتا توجه به جزایر در اولویتهای آخر این استانها قرار میگیرد. مثلا استان هرمزگان به تنهایی حدود 850 کیلومتر خط ساحلی دارد که با احتساب جزایر، به تنهایی حدود 50 درصد از سواحل جنوب کشور را در اختیار دارد که شامل 14 جزیره مهم ایران در خلیج فارس است. آیا این معقول و منطقی است؟
برای فعالسازی «اقتصاد دریا محور»، اولین و مهمترین گام، تغییر تقسیمبندی استانهای جنوبی است. تشکیل یک استان مستقل که مدیریت 30 جزیره ایرانی در خلیج فارس را بر عهده بگیرد یک گام مهم در ساماندهی جزایر است. این استان میتواند «استان جزایر» نام گیرد و مرکز آن در قشم یا کیش باشد.
اگر از قابلیتهای جزایر بهخوبی استفاده شود به تنهایی میتوان بیش از کل بودجه کشور از همین جزایر درآمد داشت. دو مقایسه در اینجا میتواند مفید باشد: کل کشور سنگاپور یک جزیره به مساحت حدود 700 کیلومترمربع است در حالیکه مساحت جزیره قشم (به عنوان بزرگترین جزیره ایرانی خلیج فارس) به تنهایی برابر 1500 کیلومتر مربع است یعنی بیش از دو برابر مساحت کشور سنگاپور.
این در حالی است که بودجه سالیانه کشور سنگاپور 43 میلیارد دلار و کل بودجه ایران 80 میلیارد دلار (با احتساب بیش از نیمی از این بودجه از فروش نفت وگاز) است! یعنی یک جزیره کوچک که مساحت آن کمتر از نیمی از مساحت جزیره قشم است معادل نیمی از کل بودجه ایران یا برابر کل درآمد غیرنفتی ایران در سال درآمد دارد! یا در یک مثال دیگر، هنگ کنگ یک جزیره به مساحت 1100 کیلومتر مربع است با بودجه سالیانه 60 میلیارد دلار! این اعداد و ارقام بهخوبی نشان میدهند که اگر ما فقط از ظرفیتهای جزایر ایران بهخوبی استفاده کنیم معادل چند برابر درآمدهای نفتی میتوانیم درآمد کسب کنیم. جزیره قشم به تنهایی بزرگتر از 22 کشور جهان است.
2- تشکیل استان مکران شرقی
استان سیستان و بلوچستان یک استان فقیر و محروم با بودجه سالیانه اندک است درحالیکه دومین استان وسیع کشور با مساحت 180 هزار مترمربع (11 درصد مساحت ایران) است (در مقایسه با مساحت 13 هزارمترمربعی تهران، 11 هزار مترمربعی قم، 5 هزارمترمربعی البرز و 15 هزارمترمربعی قزوین).
این استان دارای 300 کیلومتر ساحل بوده و فاصله شمال تا جنوب استان 900 کیلومتر است. توجه شود که در سال 97 بودجه استان سیستان و بلوچستان 5/2 هزار میلیارد تومان، البرز 4/1 هزار میلیارد تومان و قزوین 1 هزار میلیارد تومان بوده است که هیچ تناسبی با وسعت استانها ندارد.
لذا کوچکتر شدن استان سیستان و بلوچستان به دو یا سه استان باعث میشود این استان دو یا سه بودجه مجزا دریافت کند. پیشنهاد میشود قسمت جنوبی این استان به یک استان مجزا (مکران شرقی) با مرکزیت چابهار و طول سواحل 300 کیلومتر تبدیل شود.
3- تشکیل استان مکران غربی
همانطور که بیان شد وسعت زیاد طول سواحل و جزایر متعدد استان هرمزگان یکی از عقب افتادگی سواحل کشور است. قسمت شرقی استان هرمزگان به یک استان مستقل به نام «استان مکران غربی» با مرکزیت جاسک
با طول ساحل حدود 300 کیلومتر تبدیل شود.
بدین ترتیب طول سواحل استان هرمزگان نیز با جدا شدن این قسمت و جدا شدن جزایر، از 850 کیلومتر به حدود 400 کیلومتر خواهد رسید. قطعا این تقسیم بندی بر تمرکز بیشتر استانداران و فرمانداران بر توسعه سواحل مکران و فقرزدایی از این مناطق بسیار موثر خواهد بود و شرایط را برای اسکان 5-8 میلیون نفر در کوتاه مدت (5-7 ساله) و 15-20 میلیون نفر در میان مدت (8-15 ساله) در سواحل مکران فراهم میآورد.
4- اتصال استان فارس به دریا
مطابق مصوبه دولت یازدهم مقرر گردیده بود که استان فارس نیز با واگذاری چند روستا از استان هرمزگان، تنها به اندازه 6 کیلومتر به دریا متصل شود. متاسفانه همین 6 کیلومتر هم بهدلیل اعتراضات محلی در استان هرمزگان هنوز عملی نشده است در حالیکه باید حداقل 100 کیلومتر از استان هرمزگان و بوشهر کاسته و به استان فارس افزوده میشد.
لازمه چنین تغییراتی این است که ابتدا خود مردم محلی از منافع این تقسیمات مطلع شوند و متوجه باشند که با تقسیمات استانی فعلی، همچنان در فقر و محرومیت خواهند ماند. استان فارس یکی از استانهای توریستپذیر کشور با درآمد استانی بالا است که این الحاق میتواند سهم آنها را از بودجه استان فارس ارتقاء داده و محرومیتزدایی از این مناطق را به دنبال داشته باشد.
*عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی مالک اشتر
اتصال استان کهگیلویه و بویراحمد به دریا نیز بسیار حائز اهمیت است. شهرستان گچساران با دارا بودن بزرگترین میدان نفت و گاز کشور در این استان قرار دارد و با الحاق بخش شمالی بوشهر و جنوب غربی خوزستان به این استان می توان شاهد رونق و توسعه سواحل این منطقه شد.
انشاء الله این تقسیم بندی باعث تحولات مثبت در سواحل جنوب بشه
واقعا نویسنده این مقاله عضو هیئت علمی دانشگاه هستن، سراسر مقاله پر از صحبت ها و فرضیات جعلی و غیرکارشناسی و غرض ورزانه بود.
با توجه به سیاست های مدیران اجرایی کشور از قبل ها تا به الآن و همچنین عدم اختصاص بودجه لازم برای توسعه شهرهای بندری کشور که ریشه اساسی در توسعه این شهرها در دهه های قبل داشته این چنین تقسیمات نییز فقط بار مشکلات رو بیشتر میکنه
خیلی به نظرم مقاله اش پر از غرض ورزی و ادعاها و فرضیه های ساختگی و تایید نشده بود، مگه الان کسی تو کشور برای دسترسی یا سکونت در کنار خلیج فارس نیاز به مجوز گرفتن از استان های ساحلی داره ، قطعا این بر هم زدن تقسیمات کشوری و بافت جمعیتی و قومی کشور اهداف سیاسی در پشت خودش داره که باعث نارضایتی بیش از پیش مردم این مناطق خواهد شد
نرود میخ آهنین در سنگ …
توی ایران هر استانی که کوچکتر شد مثل خراسان، متحول شد و هیچکس هم اعتراضی نکرد و از دماغ کسی هم خون نیومد ولی بدبختانه مردم جنوب کشور ما رو اینقدر از نظر فکری ضعیف نگه داشتن که حاضرن قرنها در همین بدبختی و فقر باشن ولی اسم استانشون عوض نشه!!.
لذا باید قبل از تغییرات استانهای جنوبی روی سطح درک مردم این مناطق کار کرد. ریشه همه مشکلات و عقب افتادگیها دقیقا در همین فکرهای مردم ماست. افسوس و صد افسوس…
این استادمون در فضای جامعه نیست ظاهرا
اگر استان فارس رو گذاشتن به اندازه 10 کیلومتر به دریا متصل بشه بقیه تقسیمات هم میشه.
پیشنهاد تشکیل استان مستقل برای جزایر از 20 سال پیش مطرح بوده ولی نمایندگان مجلس در این زمینه توجیه نبودند.
انشاء الله این مجلس بعدی بتواند مصوب کند.
همه این طرح ها برای دزدی و هدر دادن بودجه هست کی مشکل داره هرکسی میخواد بیاد جنوب زندگی کنه مشکل از مسئولین هست صنایع رو بزور میخوان توی کویر و مناطق کم آب بسازن نتیجش بی آبی میشه باید صنایع آب بر مثل فولاد فورا منتقل بشن هزینش خیلی کمتر از بهم زدن تقصیمات کشوری و انتقال آب هست و راه حل دائمی هست اینجوری جمعیت هم میاد به استان های جنوبی همونجوری که برای کار در اسکله میان جنوب نیاز به این طرح های بی حاصل نیست